بدان رسید که بر ما بزنده بودن ما از عسجدی مروزی اشعار باقیمانده 51
1. بدان رسید که بر ما بزنده بودن ما
خدای وار همی منتی نهد هر خس
1. بدان رسید که بر ما بزنده بودن ما
خدای وار همی منتی نهد هر خس
1. رحمتی کن پرده از رخ برمیفکن زینهار
تا نگردد بعد چندین روز رسوا آفتاب
1. در جسم پیاله جان روانست روان
در روح بجسم آن روانست روان
1. کهی چون طور سینا بود ازو آویخته ثعبان
ز پشت او درخشنده کف موسی پیغمبر
عسجدی مروزی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 5 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای عسجدی مروزی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: عبدالعزیز پسر منصور مشهور به عَسجَدی مروزی شاعر ایرانی است که در اواخر سدهٔ چهارم و اوایل سدهٔ پنجم هجری میزیست. وی از شاعران دربار سلطان محمود غزنوی بود. گمان برده میشود که وی پس از مرگ سلطان محمود در دربار پسر وی سلطان مسعود غزنوی و همچنین پس از وی در دبار سلطان مودود غزنوی پسر سلطان مسعود نیز شاعری میکرد.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار عسجدی مروزی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.