50 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی

1 ما در دو جهان غیر تو مطلوب ندیدیم از روی بتان غیر تو محجوب ندیدیم

2 بودیم بسی ناظر رخساره خوبان جز حسن تو هرگز ز رخ خوب ندیدیم

3 منظور زلیخا بجز از حسن تو کی بود بی حسن تو مایوسف یعقوب ندیدیم

4 تا حسن تو ننمود رخ از پرده عالم در ملک جهان فتنه و آشوب ندیدیم

1 رویش ببین زلف گرفتار آمده سودای سود کرده ببازار آمده

2 بینا که عارفست بوحدت بود مقر اعمی چو منکرست بانکار آمده

3 چون خانه خالی است ز اغیار از چه باز پنهان شده ز پرده ببازار آمده

4 یک نقطه بیش نیست درین دور دایره مرکز محیط دایره پرگار آمده

1 درآبکوی خرابات عشق اگر مردی شراب بیخبری نوش تا شوی فردی

2 ز صحن جان و دلم سوسن و سمن روید اگر ز گلشن رویت بما رسد وردی

3 بچشم اهل نظر گشت کحل بینایی صبا ز کوی تو هرجا که می برد گردی

4 رسی بمنزل وصل حبیب آخر کار چو گشت رهبر راه تو همت مردی

1 آتش عشق درزدی در دل و جان عاشقان از غم عشق یک نفس نیست امان عاشقان

2 نیست بدور ما دلی بی غم عشق یکنفس پرز جفای عشق شد دور و زمان عاشقان

3 حق وفا که رونما هر نفسی و گر نه خود بی تو بچرخ میرود آه و فغان عاشقان

4 بود گمان که عاقبت سربنهم بپای تو شکر که گشت پیش تو راست گمان عاشقان

1 جمال یار برانداخت پرده از ناگاه عیان نمود بنقش جهان رخ چون ماه

2 چو لااله ز رویش نقابها برداشت نمود از همه عالم جمال الاالله

3 مباش منکر اگر زانکه گفتمت همه اوست که کشف و عقل بدین دعوی اند هر دو گواه

4 روان ز هر ورق آیات حسن او خوانیم بمصحف رخ خوبان چو میکنیم نگاه

1 رب زدنی حیرة فیکم چه می خواهی بدان یعنی هر دم جلوه دیگر نما بر عاشقان

2 گر نمائی با من بیدل دمی روی چو ماه در سر اندازی بیندازم کله بر آسمان

3 در غم هجران تو زار و نزارم لیک اگر یافتم وصل تو از شادی نگنجم در جهان

4 زآتش عشق تو جان و دل همی سوزد مرا لطف فرما لحظه بنشین و آن آتش نشان

1 ای از جمال روی تو یک ذره مهر و ماه بر منتهای حسن تو کس را نبود راه

2 گفتم چه دورم از تو چو ما را گناه نیست گفتا که مست هستی تو بدترین گناه

3 پیوسته گرچه با دل و جانست یار ما هر دم ز شوق اوست مرا صد فغان و آه

4 زان رو مرا به صورت خوبان بود نظر کز روی مه رخان به جمالت کنم نگاه

1 چو در بحر توئی مائی است فانی ازآن گویم حدیث من رآنی

2 چو مرغ دل زند برهم پرو بال شوم عنقای قاف لامکانی

3 نشان وصل تو چون بی نشانست بود نام و نشانم بی نشانی

4 چو گشتم محو انوار جمالت ازآن دیدم حیات جاودانی

1 منم ز شوق جمال تو مست و دیوانه بملک عشق و جنونم عجایب افسانه

2 شنیده ام رخ ساقی توان بمستی دید ز کنج صومعه زین رو شدم به میخانه

3 بوصل دوست چو خواهی که آشنا گردی ببایدت شدن اول ز خویش بیگانه

4 ز خود پرستی و هستی دلم بجان آمد بگو که ساقی مستان بیار پیمانه

1 واله رخسار جانانست جان عاشقان نیست پیدا برکسی حال نهان عاشقان

2 هست برتر حالت عشاق از فهم خرد برزبان ناید ازین معنی بیان عاشقان

3 عاشقی کز عشق جانان از خودی گیرد کنار سالها نامش بماند در میان عاشقان

4 زاهدا گر سوز خواهی قصه ما گوش کن کاتش اندازد بجانها داستان عاشقان

آثار اسیری لاهیجی

50 اثر از غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار اسیری لاهیجی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی