سبزه ای جوی و تماشاگاهی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1248
1. سبزه ای جوی و تماشاگاهی
با رفیقی دو زراز آگاهی
...
1. سبزه ای جوی و تماشاگاهی
با رفیقی دو زراز آگاهی
...
1. الا ای باغبان خاصیت سرو روان دانی
اگر آن سروبالا را به جای سرو بنشانی
...
1. بر گل آن سنبل مشکین که فراز آوردی
نافه آهوی چین را بطراز آوردی
...
1. خادما شمع برافروز بنه منقل و می
عنبر و عود بسوزان و مکن غفلت هی
...
1. پرده زرخ کشیدند گلهای نوبهاری
بیجا چرا عنادل دارند بیقراری
...
1. مگر ای عشق سر پرسش عشاق نداری
یا که داری و نظر بر من مشتاق نداری
...
1. با من ای عشق اگر عهد کهن تازه کنی
مصحف دل که زهم ریخته شیرازه کنی
...
1. ای ترک از تیر نظر تو آفت رویینتنی
شیر ار بود آهوفکن تو آهوی شیرافکنی
...
1. ای کودک ماهرو چه نامی
ای لعبت سرو قد کدامی
...
1. در طور دلم نورصفت جلوهگر آیی
شب شعله شوی باز و چو شمعم به سر آیی
...
1. مردم دیده منی نور دو چشم مردمی
جز تو پری کجا کند جلوه بشکل آدمی
...
1. صبا تو نفخه عنبر در آستین داری
مگر عبور بر آن زلف عنبرین داری
...