آشفتهٔ شیرازی

صفحه 1 از 126
126 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی

غزلیات آشفتهٔ شیرازی

1 ای تو ز آغاز و انتها همه دانا قدرت تو کرده خاک مرده توانا

2 بال فرو ریخت مرغ وهم ز اوجت لال به وصفت زبان فکرت دانا

3 قطرهٔ باران کجا و چشمهٔ خورشید قطره کجا میشود محیط به دریا

4 در رحم و در صدف ز قطرهٔ ناچیز در سخنگو کنی و لؤلؤ لالا

1 پرده برافتاد از جمال محمد شد زعلی ظاهر اعتدال محمد

2 درخور اکملت دینکم چه عمل کرد شد بدو عالم عیان کمال محمد

3 اینکه طلب کار وصل شاهد غیبی گو بطلب در جهان وصال محمد

4 عالم امکان و ماورای تو هم سایه نشینند در ظلال محمد

1 بسته بر آفتاب چو مشکین نقاب را پرده‌نشین نموده ز شرم آفتاب را

2 پروانه جمال تو شد شمع آفتاب شاید کزین شعاع بسوزی حجاب را

3 ملک دلم خراب از آن کردست عشق تا آفتاب بیش بتابد خراب را

4 آن را که با شب سر زلفت بود حساب اندیشه نیست پرسش روز حساب را

1 وقت صبوحست ای پسر برخیز و دردِهْ جام را تا فرصتی داری به دست از کف مده هنگام را

2 خیز ای غلام و رقص کن چون صوفیان اندر سماع مطرب بزن چنگی به دف ساقی بیاور جام را

3 در دفتر زهد و ریا از آب می آتش فکن تا پختگی حاصل شود این زاهدان خام را

4 زآن آب آذرگون بده کامد نسیم آذری باد صبا بر بلبلان از گل ببر پیغام را

1 مشک فشان شد زتو باد صبا ای خم زلفین دو تا مرحبا

2 حلقه عشاق بهم میزند محرم این حلقه چرا شد صبا

3 مرغ سلیمان توئی ای نیک پی حجله بلقیس بیار از سبا

4 پای منه بر سر میدان عشق سر بقضا تا ننهی در رضا

1 بگشت باغ و گلستان مخوان مرا یارا که کرده کوی تو فارغ زبوستان ما را

2 زناشکیبی بلبل مرنج ای گل از آنک پسند کس نکند عاشق شکیبا را

3 اگر بمنظر زیبا نظر حرام بود بگوی کز چه خدا ساخت روی زیبا را

4 گه از هجوم مگس گه زمشتری نالد شکر فروش برای چه پخت حلوا را

1 ما که بردیم بسر مرحله مهر و وفا را از چه ای عشق رعایت نکنی خدمت ما را

2 هر که سودای تو دارد سر خود گو نبخارد سپر از دیده کنند اهل وفا تیر جفا را

3 ای گروهی که ندارید بدل درد محبت در قیامت چه بگوئید چو خوانند شما را

4 بقمار غم عشق تو دهم نقد دل و دین پاک بازان تو بازند چنین نرد وفا را

1 خواهم که در هم بشکنم این طاق مینافام را زین چارطبع مختلف برجا نمانم نام را

2 گم شده ره میخانه‌ام از دست شد پیمانه‌ام دستی بگیر ای نوجوان این پیر دُردآشام را

3 سگ از ره مهر و وفا هم‌صحبت اصحاب شد لابد سگ نفس و هوا رسوا کند بلعام را

4 بلبل به باد صبحدم گفته حدیث از بیش و کم گل گوش داده تا صبا حالی کند پیغام را

1 در آن سرا که برانند پادشایی را کجا مجال بود ره‌نشین گدایی را

2 ز خاک میکده جو سر جم که می‌بینم به پای هر خُم جام جهان‌نمایی را

3 خلاف رسم از آن چشم فتنه‌خیز فلک ‏ بر آسمان ز زمین می‌برد بلایی را

4 صفای صفه دیر مغان ندیده مگر که شیخ طوف کند مرده صفایی را

1 گفتمش وقت تو کردیم دل ویران را گفت کس جای بویرانه دهد سلطان را

2 ناوکش خواستم از سینه کشم کز سر عجز دل گرفتش بدو دستی که مکش پیکان را

3 گفتمش رخنه کنم در دل سنگین از آه تیر پرتاب کجا رخنه کند سندان را

4 خط و خال و مژه و زلف تو خوش دام رهند کافران نیک به بستند ره ایمان را

آشفتهٔ شیرازی

126 اثر از غزلیات آشفتهٔ شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات آشفتهٔ شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی