13 اثر از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار فخرالدین اسعد گرگانی / ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی

1 چو آگاهی به لشکرگاه بردند بزرگان شاه را آگه نکردند

2 کجا او پادشاهی بود بدجو وزین بدتر شهان را نیست آهو

3 نیارست ایچ کس او را بگفتن همه کس رای دید آن را نهفتن

4 سه روز این راز ماند از وی نهفته تمامی کار رامین شد شکفته

1 سمن بر ویس گفتا همچنین باد ز ما بر تو هزاران آفرین باد

2 شبت خوش باد و روزت همچو شب خوش دلت گش باد و بختت همچو دل گش

3 من آن شایسته یارم کم تو دیدی که همچون من نه دیدی نه شنیدی

4 نه روشن ماه من بی نور گشتست نه مشکین زلف من کافور گشتست

1 بجست از خواب زرد و تیغ برداشت کجا چون شیر در کوشش جنگ داشت

2 چو پیل مست با رامین بر آویخت بیامد مرگ و از جانش در آویخت

3 مرو را گفت رامین تیغ بفگن که بر جانت گزندی ناید از من

4 منم رامین ترا کهتر برادر منه جان را ز بهر کین بر آذر

1 دگر باره سمن بر ویس مهروی گشاد آواز مشک از عنبرین موی

2 جوابش داد ویس ماه رخسار بت زنجیر زلف نوش گفتار

3 برو راما و دل خوش کن به دوری برین آتش فشان آب صبوری

4 سخن هر چند کم گویی ترا به ترا هر چند کم بینم مرا به

1 حریر و مشک و عنبر خواست و خامه ز درد دل به رامین کرد نامه

2 سخن در نامه از زاری چنان بود که خون از حرفهای او چکان بود

3 الا ای مهربان مهر پرور چنین کن نامه نزد یار دلبر

4 کجا این نامه گر خوانی تو بر سنگ ز سنگ آید به گوشت نالهء چنگ

1 شگفتا پر فریبا روزگارا که چون دارد زبون خویش مارا

2 بما بازی نماید این نبهره چنان چون مرد بازی کن به مهره

3 گهی دلشاد دارد گاه غمگین گهی با مهر دارد گاه با کین

4 مگر ما را جزین بهره نبایست و گر چونین نبودی خود نشایست

1 بشد دایه سبک چون مرغ پران نه از بادشد زیان و نه ز باران

2 دلی کز مهر باشد ناشکیبا نه از سرما بترسد نه ز گرما

3 به ره برف را گلبرگ پنداشت به رامین در رسید او را فروداشت

4 سمن بر ویس چون سروی گرازان تن چون برفش اندر برف تازان

1 بر آمد آفتاب شاد کامی ز دوده شد هوای نیکنامی

2 نسیم باد پیروزی بر آمد بهار خرمی با او در آمد

3 بپیوست ابر دولت بر حوالی همی بارد سعادت بر موالی

4 خجسته جشن و خرم روزگارست زمین بازیاب و هر کس شاد خوارست

1 چهان را گر چه بسیار آزماییم نهفته ببند رازش چون گشاییم

2 نهانی نیست از بندش نهانتر نه چیزی از قصای او روانتر

3 جهان خوابست و ما دو وی خیالیم چرا چندین درو ماندن سگالیم

4 نه باشد حال او را پایداری نه طبعش را همیشه سازگاری

1 چو آگاهی به رامین شد ز موبد که او را چون فرو برد اختر بد

2 یکی هفته سران لشکر وی به سوک اندر نشسته همبر وی

3 نهانی شکر دادار جهان کرد که او فرجام موبد را چنان کرد

4 نه جنگی بود مرگش را بهانه نه خونی ریخته شد در میانه

آثار فخرالدین اسعد گرگانی

13 اثر از ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی