خسته از دست روزگار شدم از عارف قزوینی غزل 14
1. خسته از دست روزگار شدم
ماندم آنقدر تا ز کار شدم
«دیوان اشعار» مجموعهای گردآوریشده از آثار عارف قزوینی است که شامل 3 فهرست («باب») است و در هر باب نکات حکایتی و موضوعی ارائه میکند.
1. خسته از دست روزگار شدم
ماندم آنقدر تا ز کار شدم
1. جان برخی آذربایجان باد
این مهد زردشت، مهدامان باد
1. جور این قدر به یک تن تنها نمیشود
گویی اگر که میشود حاشا نمیشود
1. امشب از آسیا، اروپا رفتی
غلط کردی که بی ما آنجا رفتی