2 اثر از نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عارف قزوینی / دیوان اشعار عارف قزوینی / نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار

نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی

1 خوشا شیراز و عهد باستانش درخشان دوره دور کیانش

2 درود پاک نیکان بر روان نکو کیخسرو گیتی ستانش

3 فرح گستر سراسر کوه و دشتش نشاط آور زمین و آسمانش

4 همه دانش پژوه و مملکت دوست بزرگ و کوچک و پیر و جوانش

1 یار اگر بیگانه با اغیار می‌شد بد نمی‌شد وز صمیم قلب با ما یار می‌شد بد نمی‌شد

2 (جایگزین مسند درباریان سفله‌پرور) جنس قاطرچی و سردمدار می‌شد بد نمی‌شد

3 (کعبه افراد جانی، قصر شاه جورگستر) گر که ویران بر سر «زوار» می‌شد بد نمی‌شد

4 این جراید کز پی تنویر افکارند، یکسر: واجبی مالیده بر افکار می‌شد بد نمی‌شد

1 آواره به کوه و دشت و صحرا شده ام مجنونم و، دیوانه لیلا شده ام

2 آن کأو، پی آبرو بود، عاشق نیست من عاشق صادقم که رسوا شده ام

1 هزار مرتبه جانی که جانم از دستش بلب رسیده فدای «هزار» نتوان کرد

2 هزار درد نهان دارمی که یک ز هزار به جز «هزار» به کس آشکار نتوان کرد

1 بنام آنکه در شأنش کتاب است چراغ راه دینش آفتاب است

2 مهین دستور دربار خدائی شرف بخش نژاد آریائی

3 دو تا گردیده چرخ پیر را پشت پی پوزش به پیش نام زردشت

4 بزیر سایه نامش توانی رسید از نو به دور باستانی

1 ببند ای دل غافل به خود ره گله را زیان بس است ز مردم ببر معامله را

2 فراخنای جهان بر وجود من تنگ است تو نیز تنگتر از این مخواه حوصله را

3 دل توز آهن و من ره بدان از آن جویم که راه آه ن کردست وصل فاصله را

4 شدند ده دله و اجنبی پرست منم که میپرسم ایران پرست یکدله را

1 ای محترم مدافع حریت عباد ای قائد شجاع، هواخواه عدل و داد

2 کردی پی سعادت ما، جان خود فدا پاینده باد نام تو، روحت همیشه شاد

1 دل ز می دست بر نمیدارد دست تا هست برنمیدارد

2 صبح شد باز از گریبانم زندگی دست برنمیدارد

3 خون دل ریخت چشم مستش و این قتل خون بست برنمیدارد

4 هیچکس هیچ چیز غیر از دل چونکه بشکست برنمیدارد

1 بهتر ز کوی یار، دل اندر نظر نداشت یا چون من فلک زده جای دگر نداشت

2 چندین هزار یار گرفتم یک از هزار همچون «هزار» از دل زارم خبر نداشت

3 گفتم من آنچه راست، بگوشی اثر نکرد کشتم هر آنچه تخم حقیقت، ثمر نداشت

4 جز قطره خون، که دیده نثار ره تو کرد دل در بساط آه دگر در جگر نداشت

آثار عارف قزوینی

2 اثر از نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.