2 اثر از نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عارف قزوینی / دیوان اشعار عارف قزوینی / نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار

نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی

1 ز ری سوی همدان رخت بست و بار گشاد یگانه راد تقی زاده بزرگ نهاد

2 زبان شدم ز زبان تمام تا گویم به پیشگاه تو پیغام جمع تا افراد

3 خوش آمدی ز خوش آمد گذشته همه کس بسان موکب گل مقدمت مبارکباد

4 بهار بهر پذیرائی تو گسترده است بساط سبزه ز اردیبهشت تا خرداد

1 بعهد چشم تو یکدل امیدوار نشد برو که عهد تو برگردد اینکه کار شد

2 بروزگار تو یکروز خوش بکس نگرفت خوشت مباد که این روز روزگار نشد

3 نریخت باده بدور تو در گلوی کسی که در شکنجه اندیشه ای خمار نشد

4 بپای گلبن نومیدی تو کس ننشست که برنخاسته زخمی ز نیش خار نشد

1 حاجی بی عقیده تاجر دزد که از این هردو اجر خواهد و مزد

2 در همه عمر راه کج رفته از همان راه کج بحج رفته

3 تا ندارد، تو تاش از سر گیر به زبر برگذار نقطه زیر

4 خانه کعبه را زیارت کرد بعد مال یتیم غارت کرد

1 نویسنده را بایدی چار چیز دل و دست و افکار و وجدان تمیز

2 وگر اینکه ناپاک شد این چهار ز ناپاکی صاحبش شک مدار

3 چه خوش گفت سعدی خدای سخن بتحریف آن گفته بشنو زمن

4 فتد تیغ اگر دست زنگی مست از آن به قلم در کف خودپرست

1 به روشنایی افکار نغز، پی نبرد: قلم که راه نپیمود، جز به تاریکی

2 درین خیال ز دست خیال باریکم: به صورت قلم افتاده‌ام ز باریکی

1 پیر خرد پند حکیمانه ای داد اگر عاقل فرزانه ای

2 پای بسر هوش شو و گوش کن هرچه جز این پند فراموش کن

3 دادت اندرزی نغز و بدیع کات برساند بمقامی رفیع

4 این بود آن گفته پیر خرد بشنو کاین گفته خرد پرورد

1 شهید عشق تو کارش بدست و پا نرسد بداد آنکه تو راندی ز خود خدا نرسد

2 رسید عمر بپایان گذشت جان ز لبم رسید بر لب جانان ولی بجا نرسد

3 هوای سایه بالای آن کسم بسر است که بر سر کسی این سایه بی بلا نرسد

4 گذشت کار من از حرف باز از پی من بغیر یاوه سرائی ژاژخا نرسد

1 سرخ آنکس که رخ از باده گلگون نکند فصل گل روی همان به که بهامون نکند

2 پای در دره کیخسرو و دارا ننهد سیر این منظره با خاطر محزون نکند

3 همه از دامن الوند پر از دامن گل نیست کس راز خود این دامنه مجنون نکند

4 دست نقاش طبیعت پی رنگ آمیزی بیکی چشم زدن کیست که مفتون نکند

1 در شفق، من، به ذات حق قسم است آنچه دیدم، صفات حق دیدم

2 باز نموده است ز خلوت دری دل،به رخ عادل خلعتبری

3 ز حال طره آشفته اش مگو سخنی کزین مقوله به آشفته حال، نتوان گفت

4 هیچ کاری نشد اسباب سرافرازی من آبرومندتر است از همه، سگ بازی من

1 به توام شیفته از هر جهت، افکار تو کرد دیده، نادیده، مرا تشنه دیدار تو کرد

2 آنچه از خامه پندار، پدید آوردی شد یقین «نسخ یقین همه » پندار تو کرد

آثار عارف قزوینی

2 اثر از نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر نامه ها و اشعار متفرقه در دیوان اشعار عارف قزوینی شعر مورد نظر پیدا کنید.