50 اثر از مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی

مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی

1 عادت کن از جهان سه خصلت را ای خواجه وقت مستی و هشیاری

2 زیرا که رستگار بدان گردی امید رستگاری اگر داری

3 با هیچ‌کس نگشت خرد همره کان هرسه را نکرد خریداری

4 در هیچ دین و کیش کسی نشیند هرگز از این سه مرتبه بیزاری

1 دی مرا عاشقکی گفت غزل می‌گویی گفتم از مدح و هجا دست بیفشاندم هم

2 گفت چون گفتمش آن حالت گمراهی رفت حالت رفته دگر باز نیاید ز عدم

3 غزل و مدح و هجا هرسه بدان می‌گفتم که مرا شهوت و حرص و غضبی بود بهم

4 این یکی شب همه شب در غم و اندیشهٔ آن کز کجا وز که و چون کسب کنم پنج درم

1 تو اگر شعر نگویی چه کنی خواجه حکیم بی‌وسیلت نتوانی که بدرها پویی

2 من اگر شعر نگویم پی کاری گیرم که خلاصی دهد از جاهلی و بدخویی

3 من همه شب ورق زرق فرو می‌شویم تو همه روز رخ آز به خون می‌شویی

4 قیمت عمر من و عمر تو یکسان نبود کانچه من جویم از این عمر تو آن کی جویی

1 مرا پیام فرستی همی که پرسش تو چو چشم دارم بر من سلام چون نکنی

2 کشند پای به دامن درون بلی شعرا چو دست بخششت از آستین برون نکنی

1 هر آنگه که چون من نیایم نخوانی چنان باشد ایدون که آیم برانی

2 نخوانی مرا چون نخوانی کسی را که مدح تو خواند چو او را بخوانی

3 کرا همسر خویش چون من گزینی کرا همبر خویش چون من نشانی

4 ندیمی مرا زیبد از بهر آن را که آداب آن نیک دانم تو دانی

1 صفه‌ای را نقش می‌کردند نقاشان چین بشنو این معنی کزاین خوشتر حدیثی نشنوی

2 اوستادی نیمه‌ای را کرد همچون آینه اوستادی نیمه‌ای را کرد نقش مانوی

3 تا هر آن نقشی که حاصل باشد اندر نیمه‌ای بینی اندر نیمهٔ دیگر چو اندر وی روی

4 ای برادر خویشتن را صفه‌ای دان همچنان هم به سقفی نیک عالی هم به بنیادی قوی

1 زهی نفاذ تو در سر کارهای ممالک گرفته نسبت اسرار حکمهای الهی

2 مقال رفعت قدر تو پیش رفعت گردون حدیث پایهٔ ما هست پیش پستی ماهی

3 چو وقفنامهٔ دولت قضا به نام تو بنوشت چهار عنصر و نه چرخ برزدند گواهی

4 تویی که مسرع امرت ندید وهن توقف تویی که عرصهٔ جاهت ندید ننگ تباهی

1 گمان مبر که ز بی‌عیبی عمادست آن که هجو او نکنم یا ز عجز و کم سخنی

2 مدیح گفت هجا کرده من بسم به عماد برای من که هجا را بود هجا نکنی

1 در کف خشم و شهوت و خور و خواب این چنین عاجز و زبون که تویی

2 خویشتن آدمی همی شمری برو ای خر فراخ کون که تویی

1 مرا دوستی گفت آخر کجایی چرا بیشتر نزد ما می‌نیایی

2 به تشویر گفتم که از بی‌ستوری به بیگانگی می‌کشد آشنایی

3 مرا گفت چون بارگیری نخواهی که از خدمتت نیست روی رهایی

4 به بیت عمادی جوابش بگفتم که گفتمش گفتم که ای روشنایی

آثار انوری ابیوردی

50 اثر از مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار انوری ابیوردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی