1 ندارد مجلس ما بیتو نوری اگرچه نیست مجلس درخور تو
2 چه فرمایی چه گویی مصلحت چیست تو آیی نزد ما یا ما بر تو
1 تا نشست خواجه در گلشن بود شاید ار ایمن نباشد از اجل
2 او جعل را ماند از صورت مدام وانگهی حال جعل بین در مثل
3 کز نسیم گل بمیرد در زمان چون به گلبرگ اندرون افتد جعل
1 تکلف میان دو آزاده مرد بود ناپسندیده و سخت خام
2 بیا تا تکلف به یک سو نهیم نه از تو رکوع و نه از من قیام
3 به سنت کنیم اقتدا زین سپس سلام علیکم علیکالسلام
1 هست در دیدهٔ من خوبتر از روی سپید روی حرفی که به نوک قلمت گشته سیاه
2 عزم من بنده چنانست که تا آخر عمر دارم از بهر شرف خط شریف تو نگاه
1 نه تو آنی که دی دل تو نبود در جهان جز به انوری راضی
2 چون که امروز هیچ مینبری به زبان نام حالت ماضی
3 در سر قاضی ار کله کردی به تصنع دواج مقراضی
4 دوستان را بپرس برمنشین مشو آبستن از خر قاضی
1 ای غلامت چو شاد بخت فلک ما غلامان خاص و عام توایم
2 تا که در خانهٔ فلک باشیم همه در خانهٔ غلام توایم
1 شادباش ای خسرو عادل عماد دین و داد دیر زی ای ناصر جاه امیرالموئمنین
2 ای ملکشاه معظم ای خداوند جهان ای تو دارای زمان و ای هم تو دارای زمین
3 خسروانت زیر فرمان پهلوانان زیر حکم آفتابت زیر رایت آسمان زیر نگین
4 روز بخشش آفتابی جام زرین بر یسار وقت کوشش آسمانی تیغ هندی بر یمین
1 مرا دی یاسمن پیغام دادست به تو ای صاحب و صدر یگانه
2 ز هر نوعی سخن گفتست پنهان غرض را درج کرده در میانه
3 چه فرمایی کنون پیغام او را به سمع تو رساند بنده یانه
4 مرا گفتست فردا کاتش صبح زند از کورهٔ مشرق زبانه
1 شعری بسان دیبهٔ زربفت بافتم وانگه به سوی صدر مجیری شتافتم
2 عیب من اینکه نیستم از شعری سپهر ورنه به فضل موی معانی شکافتم
3 گر پرسدم کسی که ز جودش چه یافتی ای آفتاب جود بگویم چه یافتم؟
1 کار کار ملک و دوران دوران وزیر این ز آصف بدل و آن ز سلیمان ثانی
2 عالمی از کرم این همه در آسایش امنی از قلم آن همه در آسانی
3 جود ایشان رقم رغبت روزی بخشی عدل ایشان علم کسوت آبادانی
4 تا جهان بیعت فرمان بری ایشان کرد هیچ مختار نزد یک دم بیفرمانی