امام بود محمد، از امیر معزی نیشابوری قطعه 13
1. امام بود محمد، علی خلیفه ی او
کنون علی است مشیر و محمدست وزیر
1. امام بود محمد، علی خلیفه ی او
کنون علی است مشیر و محمدست وزیر
1. شاها قیاس بخت خود از آفتاب گیر
عالم به تیغ دولت و رای صوابگیر
1. ای روزگار خورده کم روزگار گیر
بیغوله را ز تیر حوادث حصار گیر
1. عزیز کرد مرا در محل عز و قبول
ظهیر دولت شاه و شهاب دین رسول
1. چو بنوشت بر لوح نام تو را
فرو ایستاد از نوشتن قلم
1. تا هست تیغ کلها در برق و رعد نیسان
تا هست سوز دلها در زلف و جعد جانان
1. صدر دین را ملکالعرش گزید از وزرا
همچنان چون وزرا از همهٔ خلق جهان
1. چون مشک سیه بود مرا هر دو بنا گوش
کافور شد از پیری مشک سیه من
1. موی سیاه من به جوانی چو مشک بود
کافور شد به پیری مشک سیاه من
1. بیار فاخته مهرا شراب غالیه بوی
که خاک غالیه رنگ است و روز فاختهگون
1. از سروران باستان، وز مهتران عصر ما
کردند نازش چار قوم از چار تن تا روز دین
1. همای کلک تو مرغی است لاغر
که از منقار او شد ملک فربی