3 اثر از سحر حلال اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سحر حلال اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار اهلی شیرازی / سحر حلال اهلی شیرازی

سحر حلال اهلی شیرازی

1 ساقی از آن شیشه صاف گلاب خون شده در نافه ناف گل آب

2 لای اگر از صافی جان لازمست صافی او زان تو و ان لازمست

3 غنچه وش این نامه دلبرگشای چشم جم از خانه دل برگشای

4 کز خط عذرا دل وامق به است نامه گل هم سوی عاشق به است

1 ساقی از آن می که به از تازه گل باز بر آن چهره نه از غازه گل

2 گرمی دمساز گل آید بجوش آبی از آن تازه گل آید بجوش

3 مرغ که از دولت گل بانگ اوست قدر گل از شهرت گلبانگ اوست

4 داشتی اندر حرم آنشه نشان دختری اندر رخش از مه نشان

1 ساقی از آن شیشه منصور دم بر رگ و بر ریشه من صوردم

2 خواهی از این نادره گو گر مقال زاتش می کن دم او گرم قال

3 آتشی از می فکن اندر روان تا شود این نکته چون زر روان

4 یکنفس ای مونس من کوش دار گوهری از مجلس من گوش دار

1 ساقی از اقبال تو ما سر خوشیم وز می الطاف تو یکسر خوشیم

2 بر غم ما چون دل رحمت بود رحم تو هم داخل رحمت بود

3 بخت تو کز پنجه شیر آب خورد جرعه او غنچه سیراب خورد

4 شکر تو دل کردنش آزاد گیست از حق تو گردنش آزاد کیست

1 احمد مرسل گل این کشته زار دشمن او در ره دین کشته زار

2 گلبن درین بلبل معنی سرای ساخته در گلشن اعلی سرای

3 گیسوی او کامده در پاکشان مستی او در دل دریا کشان

4 جور از آن غالیه بر گیسویش کافتد از آن سنبله برگی سویش

1 پیر و حیدر شو و همرنگ آل تا دمد از روی تو هم رنگ آل

2 حیدر والا گهر آن سرفراز کامده نور حقش از در فراز

3 رهرو حق آمد و همراه حق هم حق از او ظاهر و هم راه حق

4 تیغ وی آن رهبر جان بر قدم آتش قهر آمده زان برق دم

1 ساقی از الطاف تو می بر کف است وز تف دل دجله خون در کف است

2 میبرد آب دل ریشم خمار مرهم ریشم نه و پیشم خم آر

3 میدهد این غمزده کامش شراب می همه خیر تن و نامش شر آب

4 شیره تا کم ده و بین شورها تا همه شیرین کنم این شورها

1 ساقی از آن مشربه یاقوت ده قوتم از مرتبه یاقوت ده

2 یا رهد این دل تن وی از سراب یا رود از مستی می بر سر آب

3 یکشب از آنجا که در انجام حال شده ره بیگانه در آنجا محال

4 دل که در آن دجله خون آشناست گفتمش اینواقعه چون آشناست

1 قافیه سنجان همه عیسی دمند وز دم خود جان پی احیا دمند

2 طایر فرخنده معنی پرند جانب عرش از پر دعوی پرند

3 پیشرو و از لشگر و پس تاخته تیغ ببالا و بپست آخته

4 کاتبی آویخت دو محکم کمان کامده در قبضه رستم کم آن

1 ای همه عالم بر تو بی‌شکوه رفعت خاک در تو بیش کوه

2 نام تو زآن بر سر دیوان بود کآتش بال و پر دیوان بود

3 شد به تو سردفتر جان نامزد نام تو خود سکهٔ آن نام زد

4 خواست دل خانهٔ ششدر گشاد نقطهٔ بسم الله از آن درگشاد

آثار اهلی شیرازی

3 اثر از سحر حلال اهلی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر سحر حلال اهلی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.