ای آنکه ترا سوی رقیبان از اهلی شیرازی رباعی 1
1. ای آنکه ترا سوی رقیبان نگهست
بیصورت حال تو دل من تبهست
1. ای آنکه ترا سوی رقیبان نگهست
بیصورت حال تو دل من تبهست
1. ای آنکه غم تو دلخراش آمده است
شده صورتت آن ملک که فاش آمده است
1. ای کز تو بتان چو لاله خونین جگرند
نسرین و بنفشه رنگ و بوی از تو برند
1. ای کز کرمت خلق فرحناک بود
با لطف تو سیم و زر کم از خاک بود
1. ای سرو قد ماهرخ حور سرشت
مست تو بهشت ابداز دست بهشت
1. ای آنکه رخ تو گل نشد همسر او
درویش تو پادشه بود چاکر او
1. ای گل که ترا چون من هزار افکارند
هر گوشه ز نرگس تو صد بیمارند
1. ای آنکه سگت آب رخم نپذیرد
در کوی تو صد گدا بحسرت میرد
1. ای حسن رخ تو نو بهار دل من
امروز که زر فشان بود شاخ سمن
1. ای چشم تو ترسا بچه باده پرست
عاله همه نرگس صفت از چشم تو مست
1. ای کز تو پری رخان صفا یافته اند
صد خسته دل از لبت شفا یافته اند
1. ای آنکه ز شوق آهویت مجنونم
درویش توام ز پادشه افزونم