10 اثر از رباعیات طنز در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رباعیات طنز در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی

رباعیات طنز در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی

1 می طهور نیاید مرا بکار امروز که باده خورده ام از دست آن نگار امروز

2 بجای برف هما گو پراکند الماس که بزم ما زرخ دوست شد بهار امروز

3 بپشت گاو نهادند رخت زهد و شدند سبوکشان بخر خویشتن سوار امروز

4 ز فرقت رمضان خونگریست دیده بط چنانکه بربط نالیده زارزار امروز

1 در صف بستان نسیم گشت مهندس شمع برافروخت از شکوفه بمجلس

2 راغ پر از نافه شد ز طره سنبل باغ پر از فتنه شد ز دیده نرگس

3 آن چو نگاری فکنده طره مفتول وین چو غزالی گشوده دیده ناعس

4 در صف بستان نبشت لاله «نعمان » «منذر» دی را صحیفه «متلمس »

1 مه من که خورشید گردون غلامش بگل پای سرو اندرون از خرامش

2 دو ابروی پیوسته اش با دو عارض دو ماه نواست و دو بدر تمامش

3 دل از سنگ سازد تن از سیم سازد که سنگ رخام است در سیم خامش

4 کسی که ز لعلش چشد آب حیوان اگر درکشد باده بادا حرامش

1 چو زد تکیه بر تخت سلطان دانش به فرهنگ شد بسته پیمان دانش

2 ز شرق هنر تافت خورشید دولت برآمد در حکمت از کان دانش

3 به هنجار سیارگان گشت روشن چراغ هدایت در ایوان دانش

4 ز بند ستم جان کیخسرو دین رها شد به تعلیم پیران دانش

1 ای بسته پس طاعت یزدان کمر خویش تا ساخته کار دو جهان از هنر خویش

2 حاجت بمه و مهر و سپهرت نبود زانک روشن شده چرخ تو ز شمس و قمر خویش

3 همواره ره داد بپیمایی از یراک چشم تو بود بر کرم دادگر خویش

4 بخشیده مظفر ملکت رایت منصور هم داده خدا بر تو لوای ظفر خویش

1 گفتم تو کیستی کاین احسان به من نمودی گفتا به ذات پاکم حق باصر است و اعرف

2 گفتم تو پیر عشقی ای شیخ پاکدامن گفتا تو طفل راهی ای کودک مزلف

3 گفتم جلال دینی گفتا جلال یزدان گفتم که دین ز یزدان باشد مگر مؤلف

4 گفتم که دین احمد با نور پاک یزدان نبود مؤلف اما دایم بود مردف

1 در کاروان نواخت درای آهنگ شب برکشید پرده نیلی رنگ

2 عوا دلیل ره شد تا شعری سازد درون خیمه شب آهنگ

3 خورشید در ترازو شد پنهان بی آنکه هیچ سنجد از او جو سنگ

4 شد با نقوش زر تن و روی چرخ آراسته چو کارگه ارژنگ

1 مرا وزارت عدلیه از نخستین بار ندید قابل شفقت نخواند لایق کار

2 چرا که فاقد هر شرط و جامع هر خلف بدم که آدمیم من نه گرگ آدم خوار

3 وزیر عدلیه از آدمی نفور بود چنانکه آدمی از او کند بدشت فرار

4 نه پارتی بدم او را من و نه حامل سیم نه بی حمیت و بیشرم بودم و غدار

1 چو شه به دامن جادو و جنبل آرد چنگ همی‌گریزد از او مردمی به صد فرسنگ

2 کدام جنبل و جادو نماید آن آثار که آید از قلم و رأی مرد با فرهنگ

3 دریده شد دل مرد آن شیر گیر و ز جهل همی نگارد افسون بچرم گرگ و پلنگ

4 دلش مسخر دیو است و از تهی مغزی همی کند پی تسخیر دیو و دد آهنگ

1 مرا بخانه درون کودکی بسن دو سال بود خجسته و فرخ رخ و بدیع جمال

2 دو هفته ماهی کاندر دو سالگی او را ز روی و ابرو باشد دو بدر با دو هلال

3 بعهد مهد رخش را دو لعل عیسی دم نوشته زایت آتافی الکتاب مثال

4 ز نام عیسی مریم ورا ستوده لقب ز دست موسی عمران ورا خجسته جمال

آثار ادیب الممالک فراهانی

10 اثر از رباعیات طنز در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر رباعیات طنز در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی