1 شب و روزند انبای زمانه بگویم کز چه معنی گر تو خواهی
2 بدین معنی که با هم در نفاقند تمامی از رعیت تا سپاهی
3 به معنی در میانشان آن قدر بعد که باشد از سفیدی تا سیاهی
4 به صورت آن چنان پیوسته با هم که مو را در میانه نیست راهی
1 شکل ماه نو بدیدم در میان کهکشان گفتم این تیری بود یارب گذاران از هدف
2 یا جمال یوسف مصر ملاحت را چو دید با ترنج مه زلیخای فلک ببرید کف
1 رغبت به استخوان کسی کم کند سگش ترسد که بو کند به غلط استخوان ما
2 هرگز نبرد خاطر خوش ره به سوی ما از باده تر نکرد گلویی سبوی ما
3 بینم در آینه اگر از بخت واژگون تمثال نیز روی نتابد ز روی ما
1 مال دنیا سایه است و اهل دنیا آفتاب گر نمی دانی بگویم کز چه معنی ای عزیز