1 تا به گلشن رفته ای بلبل به فریاد آمده که آن که گل را بی وفایی می دهد یاد آمده
2 سرو را از بندگی سرو قدت آزاد کرد در چمن زان رو خطابش سرو آزاد آمده
3 سلسله از بهر داد آویختندی پیش ازین زلف او را سلسله از بهر بیداد آمده
4 می کشد عشق انتقام عاشق از هرکس که نیست شاید این قصه ی پرویز و فرهاد آمده
1 جان سپردیم و اسیریم درین دام هنوز سر نهادیم و ندانیم سر انجام هنوز
2 نیم سوزی سبب دود بود هیزم را هرکه در عشق کشد آه بود خام هنوز
3 جان نثار قدمش کردم و ایامی رفت باورم نیست زبد عهدی ایام هنوز
4 آستان بوس تو در حوصله ام کم گنجد من که مستم ز تماشای در و بام هنوز