ای دو چشم تو بغمزه از رشیدالدین وطواط ترکیب 1
1. ای دو چشم تو بغمزه عالمی بر هم زده
آتش اندر دین و عقل دودهٔ آدم زده
1. ای دو چشم تو بغمزه عالمی بر هم زده
آتش اندر دین و عقل دودهٔ آدم زده
1. ملک بهار گشت مقرر بنام گل
ناکام شد ولایت بستان بکام گل
1. ای برده آتش رخ تو آب روی من
رفته دل از محبت و رفته ز کوی من
1. با من آخر، صنما، جنگ چرا باید داشت؟
وز منت بیهده دل تنگ چرا باید داشت؟
1. جانا،دلم به عشق گرفتار میکنی
جان مرا نشانهٔ تیمار میکنی