1 امشب همه شب ز هجر نالان بودم با بخت سیه دست و گریبان بودم
2 قربان شومت دی به که همره بودی کامشب همه شب به خویش گریان بودم
1 شاها سر روزگار پامال تو باد گردون ز کتل کشان اجلال تو باد
2 هر صید مرادی که بود در عالم فتراک پرست رخش اقبال تو باد
1 نوروز شد و بنفشه از خاک دمید بر روی جمیلان چمن نیل کشید
2 کس را به سخن نمیگذارد بلبل در باغ مگر غنچه به رویش خندید
1 جان سوخت ز داغ دوری یار مرا افزود سد آزار بر آزار مرا
2 من کشتنیم کز او جدایی جستم ای هجر به جرم این بکش زار مرا
1 دل زان بت پیمان گسلم میسوزد برق غم او متصلم میسوزد
2 از داغ فراق اگر بنالم چه عجب یاران چه کنم، وای دلم میسوزد
1 ای آنکه به یکرنگی تو متصفم در بندگیت مقرم و معترفم
2 با «فاف» و «ر» و « الف ،ب » و «ه » ز کرم بفرست بدست «غین » و « لام» و « الفم»