1 جهان چرا نبود در پناه امن و امان که هست مایهٔ امن و امان پناه جهان
2 معز دین و دول خسرو ستاره محل معین ملک و ملل پادشاه شاه نشان
3 سپهر عز و علا فتنه بند قلعه گشا جهان جود و سخا تاج بخش تاج ستان
4 شعاع نیر فتح از لوای او لامع فروغ اختر بخت از جبین او تابان
1 چه در گوش گل گفت باد خزانی که انداخت از سر کلاه کیانی
2 ز بالای اشجار از باد دستی نسیم خزان میکند زر فشانی
3 به تاراج برگ درختان ز هر سو کند موذی باد موشک دوانی
4 شده برف ظاهر به فرق صنوبر چو دستار بر تارک مولتانی
1 صبح عید است و تماشاگه گیتی در شاه شاه چون عید مجسم به سر مسند و گاه
2 شاه بر مسند و زربفت قبایان ز دو سو هر طرف بند قبا بافته بربند قباه
3 دیده طرف کمر جاه و کله گوشه بخت چشم بیننده به هر گوشه که افکنده نگاه
4 بر دربار ز بسیاری سرهای سران عرصه خاک همه گم شده در زیر جباه