آید به سخن چو یار در محفل از واعظ قزوینی ترجیع 1
1. آید به سخن چو یار در محفل ما
روی سخنش نیست نگر با دل ما
...
1. آید به سخن چو یار در محفل ما
روی سخنش نیست نگر با دل ما
...
1. جان سوخت، چو آمد سخن لعل تو بر لب
دل رفت، چو دیدیم رخ ماه تو درشب
...
1. منفعل نرگس از نگاهت شد
گل خجل پیش روی ماهت شد
...
1. برو کمان ما را هر دیده نیست قابل
ابروی یار را من، دیده بدیده دل
...
1. شد وقت کوچ کوچ، بنال ای دل حزین
شد عمر پوچ، پوچ بکش آه بعد از این
...