چشم روشن، از دل از واعظ قزوینی دیوان اشعار 1
1. چشم روشن، از دل خونابه بارت دادهاند
سرمه، از تاریک شبهای تارت دادهاند
...
1. چشم روشن، از دل خونابه بارت دادهاند
سرمه، از تاریک شبهای تارت دادهاند
...
1. باد نوروزی، صلا بر خوان عشرت میزند؟
یا جهان از دلگشایی، دم ز جنت میزند؟!
...
1. ای ناله زجا برخیز، که شد باز محرم
ای گریه فرو ریز، که شد نوبت ماتم
...