ای خواجه بخیل، که هرگز ندیده از واعظ قزوینی مقطع 1
1. ای خواجه بخیل، که هرگز ندیده است
از شدت فشار گفت سیم و زر فرج
...
1. ای خواجه بخیل، که هرگز ندیده است
از شدت فشار گفت سیم و زر فرج
...
1. ای فروزان اختر اوج بزرگی کز شرف
میکند کسب معارف از فروغت روزگار
...
1. هر دو دودند قهوه و غلیان
لیکن این یابس است و آن مایع
...
1. گیتی است دهان مار و دروی
این خلق گزنده اند دندان
...
1. گر بترتیب ندانی سور قرآنی
«فاتحه » پس «بقره » باشد و «آل عمران »
...
1. ای فلک قدر که از افسر خاک در شاه
سر اقبال رسیده است ترا بر کیوان
...
1. غم همسایه خود خور که از آزادگیست
بر سر سایه خود بید صفت لرزیدن
...