سرنوشت جبهه میدانیم از طغرل احراری دیوان اشعار 1
1. سرنوشت جبهه میدانیم نقش پات را
قسمت تقدیر میخوانیم ما غمهات را
...
1. سرنوشت جبهه میدانیم نقش پات را
قسمت تقدیر میخوانیم ما غمهات را
...
1. عاقبت ابروی تو تاراج ایمان کرد و رفت
چشم مخمورت ز مستی غارت جان کرد و رفت
...
1. تا به باغ حسن نخل قامتت شد جلوهگر
شاخ طوبی گشت از بار خجالت پرثمر
...
1. حلقه زنار شد تا زلف عنبرسای تو
خون مردم ریخت یکسر نرگس شهلای تو
...
1. چند تیغ ظلم را از کشتنم خونین کنی
دم برای قتلم آیی و دمی تمکین کنی
...
1. چین ابرو خون چکاند مد احسان تو را
آب حیوان جان فشاند لعل مرجان تو را
...
1. قماش ناله را با ناقه تمکین درا کردم
فغان را سایبان محمل راه صدا کردم
...
1. جعد طرهاش دیدم خاطرم پریشان شد
یاد عارضش کردم کلبهام گلستان شد
...
1. به ایمان آورد کفر سر زلف تو ایمان را
تسلسلها به دور ماه رویت اهل دوران را
...