خانه هستی که اساسش فناست از طغرل احراری قصیده 1
1. خانه هستی که اساسش فناست
بام و درش جمله به دوش هواست
...
1. خانه هستی که اساسش فناست
بام و درش جمله به دوش هواست
...
1. ساقی قدح لبریز کن زان می که طغیان پرورد
مستی فزاید، غم برد، شادی دهد، جان پرورد!
...
1. ساقی بده جام می رونق گلزار شد
چنگ بزن مطربا چشم بسی تار شد
...
1. ساقی به فصل ربیع باده گلگون بیار!
چند تغافل کنی میگذرد نوبهار!
...
1. فغان ز گردش چرخ ستمگر غدار
هزار مرحله دورم فکند از دلدار!
...