جانا در انتظار تو شد روزگار از طبیب اصفهانی غزل 135
1. جانا در انتظار تو شد روزگار من
و آن انتظار هیچ نیاید بکار من
«دیوان اشعار» مجموعهای گردآوریشده از آثار طبیب اصفهانی است که شامل 6 فهرست («باب») است و در هر باب نکات حکایتی و موضوعی ارائه میکند.
1. جانا در انتظار تو شد روزگار من
و آن انتظار هیچ نیاید بکار من
1. گفتی که تنی که عشق فرسودت کو
آن جان که به تن دمی نیاسودت کو
1. تا قیامت دمد از خاک من خون آلود
لاله از سینه چاک و کفن خون آلود
1. بازم به کمین غمزه پنهانی هست
زخمی به دل از کاوش مژگانی هست