1 شام رمضان خوشست و گلگشت هرات با نعره تکبیر و خروش صلوات
2 خوبانش به تاریکی بازار ملک چون آب خضر نهان شده در ظلمات
1 ای مهر گسل که با توام پیوند است وز تو به یکی عشوه دلم خرسند است
2 لطفی بکن و بگو که من زان توام پیداست که قیمت دروغی چند است
1 شادم که ز من بر دل کس باری نیست کس را ز من و کار من آزاری نیست
2 گر نیک شمارند و گرم بد گویند با نیک و بد هیچکسم کاری نیست
1 بازآ که عظیم دردناکم ز غمت پیراهن صبر کرده چاکم ز غمت
2 افتاده میان خون و خاکم ز غمت القصه بطولها هلاکم ز غمت
1 دزدی که کلاه از سر شیطان دزدد از مرده کفن، ز مرده شو نان دزدد
2 دزدی که ز دو چشم یکی را ببرد هر جا که نمک خورد نمکدان دزدد
1 در ماتم تو دهر بسی شیون کرد لاله همه خون دیده در دامن کرد
2 گل جیب قبای ارغوانی بدرید قمری نمد سیاه در گردن کرد
1 تا از رخ تو سنبل تر میخیزد گوئی که نبات از شکر میخیزد
2 شاها، تو خلیلی، چه عجب میداری؟ گر سبزه ز آتش تو برمیخیزد؟
1 بر من ز فراق چند بیداد رسد؟ تا چند ستم بر دل ناشاد رسد؟
2 فریاد کنم چو نشنوی ناله زار شاید که مرا ناله بفریاد رسد
1 ما را چه از آن که هر کسی بد بیند؟ یک عیب که در ما بود او صد بیند؟
2 ما آینه ایم، هر که در ما بیند؟ هر نیک و بدی که بیند از خود بیند
1 از لاله و سبزه، نقشبندان بهار شنگرف برانگیخته انداز زنگار
2 در آب روان شکوفه انداخته عکس چون انجم ثابت و سپهر سیار