2 اثر از باب اول - فصل سوم در سعادت نامه شیخ محمود شبستری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب اول - فصل سوم در سعادت نامه شیخ محمود شبستری شعر مورد نظر پیدا کنید.

باب اول - فصل سوم در سعادت نامه شیخ محمود شبستری

1 کی و کو، چند و چون و چیست، چرا هست از اوصاف «انتم الفقرا»

2 این همه وصف​ها ز امکان است علت احتیاج و نقصان است

3 ذات حق کامل است و فوق کمال نرسد کس در او به وهم و خیال

4 از تسلسل که نیست در امکان نبود دایماً مکان مکان

1 دید بابا حسن ز رنج وفات عامیی اوفتاده در سکرات

2 گفت بیچاره را نخستین بار جان سپاری است زان شده​ست افگار

3 جان به جانان سپار تا برهی ورنه جان هم به جان کَنِش بدهی

4 جان برآورد در دمی صد بار هر که یک دم شدست محرم یار

1 اهل تشبیه نحس یاوه درای چون خودی را گرفته​اند خدای

2 چون ز قید خودی نمی​رستند صفت خویش بر خدا بستند

3 زان خدا را چو خود همی خوانند که ره از خود برون نمی​دانند

4 قول حشوی به خویش بربستند وان خطا را صواب دانستند

1 ذات حق در جهات می​ناید کم نگردد ز هیچ و نفزاید

2 متبرا ز چند و چون ذاتش وز مقولات ده برون ذاتش

3 چون به موضوع در نمی​آید گفت جوهر ورا کجا شاید

4 جای خواهد همیشه هر جوهر عرض است حال باز در جوهر

1 در مقامی که عشق همخانه است نفی و اثبات هر دو بیگانه است

2 چونکه آتش فتاد در همه کوی ز آهن و سنگ گفت و گوی مجوی

3 گفته «انی قریب» با تو خدا به خود آی ای خدای جو بخدا

1 مگر از شبلی آن یکی پرسید چون ورا دید مرد دانش و دید

2 که من العارف؟ او به لفظ عرب گفت: فی الحال هاهنا، فذهب

3 مرد ره را چه جای استادن هر دمش مردنی است در زادن

4 جان که نبود بدین حیات گرو هر زمان مرد و زنده گشت ز نو

1 چند در نفی دیگران پیچی نفی خود کن که هیچ بر هیچی

2 توئی تست در میانه دوئی او چو تو در میانه نیست توئی

3 اوئی اوست بر تو مستولی هرکه این را بداند اوست ولی

4 عرش و کرسی دل است و سینۀ تو این جهان بندۀکمینۀ تو

1 متکلم به ذات گفت چو ماست به صفات است کو ز خلق جداست

2 بعد از آن گوید از طریق رسوم ذات باری است خلق را معلوم

3 بر حقیقت وجود را مطلق دید زاید همی، چه خلق و چه حق

4 کرده از فهم و وهم دور اندیش شبهه​ای چند راتمسک خویش

1 قول تشبیه اولاً ز یهود خاست، پس رافضی بر آن افزود

2 کفر و ظلمت مگر بشد پیدا در میان یهودی و ترسا

3 کین خدا را چو خلق می​خواند وان دگر خلق را خدا داند

4 رافضی ربط دین ما بگسیخت با یهود و تناسخی آمیخت

1 اهل تشبیه نحس یاوه درای چون خودی را گرفته​اند خدای

2 چون ز قید خودی نمی​رستند صفت خویش بر خدا بستند

3 زان خدا را چو خود همی خوانند که ره از خود برون نمی​دانند

4 قول حشوی به خویش بربستند وان خطا را صواب دانستند

آثار شیخ محمود شبستری

2 اثر از باب اول - فصل سوم در سعادت نامه شیخ محمود شبستری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب اول - فصل سوم در سعادت نامه شیخ محمود شبستری شعر مورد نظر پیدا کنید.