1 وحدت تو ز کثرت اشیا هست مانند هستیت پیدا
2 جزوهای جهان زکوه و ز کاه همه در «لا اِلاه الاّ اللّه»
3 «قل هواللّه» گفت با تو احد باز «اللّه» گفت فرد و «صمد»
4 آنکه از کس نزاد و نی زاید زو کسی، مثل او کجا شاید
1 لفظ قرآن و معنی برهان قول «لو کان فیهما» را دان
2 یعنی از کثرت الاهستی آسمان و زمین تباهستی
3 دو کس ار متفق شوند به رای بود از عجز و کی شوند خدای
4 ورنه چون این از آن جدا باشد آنکه غالب بود خدا باشد
1 با وجود تو خود کدام وجود کس عدم را نهاد نام وجود
2 ظاهر و باطن، اوّل و آخر تو و غیری نه در میان ظاهر
3 بودِ هر بود با تو نابود است وین چنین بوده است تا بودهست
4 هستی نیست با تو هستی نیست نیستی هست تا تو هستی، نیست
1 صانعی کوزهای ز برف بساخت کرد پر آب و اندر آب انداخت
2 کوزۀ برف ناگه ازتب و تاب آب گشت و برآمد آب به آب
3 چیست اندر مَثَل همه عالم عدمی در میان بحر عدم
4 هرچه را پیش و پس عدم باشد بود و نابود او بهم باشد
1 وحدتش نیست از قبیل شمار برتر آمد ز اندک و بسیار
2 عدمی دان تعیّن اشیا نیست از نیست شد به نیست جدا
3 جایز است امتیاز در اَعْدام وی نه فرد است در حقیقت و نام
4 نیستیها به نیستی ممتاز هرمحالی شده محل جواز
1 امر نسبی است کثرت موجود صد هزاران شهود و یک مشهود
2 تا شود کشف بر تو «خلق جدید» باز دان سر «قرب حبل ورید»
3 «هو فی شأن» همیشه حق را دان خلق را «کل من علیها فان»
4 نیست، هر دم به هست هست نمود هست خود آنچنانکه هست نبود
1 صورت وحدت از جهان مثال نقطهای بست نقش بند خیال
2 نقطه مانند شعله عکس انداخت وهمش از دور صورتی برساخت
3 باز چون دایره مجسم شد کرۀ شکل چرخ اعظم شد
4 عکسها چون زو هم درهم شد نقش هژده هزار عالم شد
1 مدتی من ز عمر خویش مدید صرف کردم به دانش توحید
2 در سفرها به مصر و شام و حجاز کردم ای دوست روز و شب تک و تاز
3 سال و مه همچو دهر میگشتم ده ده و شهر شهر میگشتم
4 گاهی از مه چراغ میکردم گاه دود چراغ میخوردم
1 سخن شیخ محی ملت و دین چون نکرد این دل مرا تسکین
2 راستی دیدم آن سخن همه خوب لیک میداشت نوعی از آشوب
3 سر این حال را من از استاد باز پرسیدم او جوابم داد
4 سعی شیخ اندر آن فتاد مگر که نویسد هر آنچه دید نظر
1 دیدن وگفتن و نوشتن حال همچو علم است و قدرت و افعال
2 هر یکی زان بر آن دگر افزون نشود هیچگونه دیگرگون
3 آنچه بیند نظر به یک دم حال ننویسد قلم به پنجه سال
4 باز نتوان نوشت در یک دم آنچه آید به سالها ز قدم