1 ای نام تو زینت زبانها احوال تو زیب داستانها
2 پرورده مهد دوش احمد پیغمبر آخر زمانها
3 بنمود خدا ترا به جنت در مرتبه سید جوانها
4 برپا شده منبر عزایت از روز ازل در آسمانها
1 مرو ای جان برادر سوی میدان ز بر من منما تیره چو شب روز بمد نظر من
2 مرو ای تاج سر من سوی میدان ز بر من شه والا گهر من
3 یادگار پدر و مادر و جد من محزون مکن از رفتن خود رخت مصیبت ببر من
4 مرو ای تاج سر من سوی میدان ز بر من شه والا گهر من
1 چون دید زینب شمر را به میدان بر سینه شاهنشه شهیدان
2 بر سر زد و گفتا به آه و افغان در نزد ابن سعد نامسلمان
3 ای ابن سعد این تشنه لب حسین است این خسرو عالی نسب حسین است
4 ظالم چگونه میکنی نظاره کز هر طرف پیاده و سواره
1 ای کشته غلتان بخوان ای علمدارم بردی ز دل صبر و سکون ای علمدارم
2 ای زاده حیدر چه شد زور و بازویت از چه ز زین گشتی نگون ای علمدارم
3 جان برادر حال من بیتو درهم شد از بیکسی شکست پشتم قامتم خم شد
4 صبر از کفم بر باد رفت و طاقتم کم شد داد از سپهر وایگون ای علمدارم
1 ای داده شرف زینب تو کرببلا را مظلوم حسینم
2 فرش در تو کرده خدا عش علی را مظلوم حسینم
3 گر قدرت حق جلوه نمیکرد به ذاتت مظلوم حسینم
4 کی داشت بشر طاقت این جور و جفا را مظلوم حسینم
1 زد قاصد بزم عزا با قامت خم از نو به عالم بیرق ماه محرم
2 لرزید از این ماتم به عالم عرش اعظم پشت فلک گردد دو تا زین غصه و غم
3 وقت عزا شد ماتم بپا شد ارض و سما بار دگر ماتمسرا شد
4 از نونهال ماه غم از ره رسیده رنگ و رخ مهتاب از ماتم پریده
1 چون به صف کرب و با بخت و هب یار شد آمد و یار پسر احمد مختار شد
2 آخر کار پسر دختر خیرالانام با پسر سعد لعین بسته به پیکار شد
3 چرخ پی ابتلا کوفت به کوس بلا ابر بلا خیمه زد بر سر کرب و بلا
4 گریه کنان مادر زار وهب شیر دل رو به وهب کرد که ای غیرت سر و چگل
1 جان به قربان وفایت یا حبیب بن مظاهر به اسرار تن جدایت یا حبیب بن مظاهر
2 از سعادت سر به پای سبط پیغمبر نهادی سر فدای خاک پایت یا حبیب بن مظاهر
3 طینت خاک تو را حق چون ز علیین سرشته لاله توحید را در گلشن قلب تو کشته
4 نام نیکوی تو را در دفتر ایمان نوشته ساخت از اهل ولایت با حبیب بن مظاهر
1 چون آل طاها از جور ایام گشتند وارد در کشور شام
2 گفتا سکینه در محضر عام ای خلق بیرحم ای قوم بدنام
3 نحن سبایا آل محمد جدی رسول فی کل مشهد
4 ما عین قبله اصل نمازیم سلطان یثرب شاه حجازیم
1 نیست ممکن که شود از دلی شاد فلک بشنود چون ز غم قاسم داماد فلک
2 کاش میرفت پس از نوگل گلزار حسین خرمن عشرت عالم همه بر باد فلک
3 از تو فریاد فلک داد و بیداد فلک زدی آتش به جهان خانهات آباد فلک
4 ساختی حجله دادمادی او را بر پا تا کنی شاد دل وی به صف کرب و بلا