چون از صامت بروجردی کتاب نوحهی سینه زنی (به اقسام مختلفه و لحنی متنوع و مخصوصه) 13
1. چون دید زینب شمر را به میدان
بر سینه شاهنشه شهیدان
1. چون دید زینب شمر را به میدان
بر سینه شاهنشه شهیدان
1. ای کشته غلتان بخوان ای علمدارم
بردی ز دل صبر و سکون ای علمدارم
1. ای داده شرف زینب تو کرببلا را
مظلوم حسینم
1. زد قاصد بزم عزا با قامت خم
از نو به عالم بیرق ماه محرم
1. چون به صف کرب و با بخت و هب یار شد
آمد و یار پسر احمد مختار شد
1. جان به قربان وفایت یا حبیب بن مظاهر
به اسرار تن جدایت یا حبیب بن مظاهر
1. چون آل طاها از جور ایام
گشتند وارد در کشور شام
1. نیست ممکن که شود از دلی شاد فلک
بشنود چون ز غم قاسم داماد فلک
1. ای شمر دون بهر خدا ثوابی
تر کن لب خشکم ز جرعه آبی
1. دا که از رخ حسین شمر حیا نمیکند
تا نکشد دست ز دامنش رها نمیکند
1. آمد مه غم بهر عزاداری زینب
شد موسم غمخواری بییاری زینب
1. گفت شه تشنه لبان زیر تیغ
آب ز شمشیر مرا آرزوست