2 اثر از کتاب التضمین و المصائب صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کتاب التضمین و المصائب صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار صامت بروجردی / کتاب التضمین و المصائب صامت بروجردی

کتاب التضمین و المصائب صامت بروجردی

1 گفت شاه تشنه‌کامان بر سر میدان عشق بر سر بازار جانبازان منم سلطان عشق

2 وه چه خوش لذت بود در باده رخشان عشق بس که بنشسته است تا پر بر تنم پیکان عشق

3 هر که را نبود هوای درگه جانان بسر هرگز از معشوقه جانی نگردد با خبر

4 نیست این فیض شهادت لایق هر بی‌بصر گوشه ابروی معوقت نیاید درنظر

1 به شاه تشنه جگر گفت زینب غمناک دمی که دید تن چون گلشن ز خنجر چاک

2 فتاده بیکفن و غرقه خون به دامن خاک تویی خلاصه ارکان و انجم و افلاک

3 بگو به خواهر زارت تو را چه بود گنه که بی‌گنه شده‌ای دستگیر هر روبه

4 نبود قاتلت از قتل تو مگر آگه غرص تویی ز وجود جهانیان ورنه

1 شیعیان بار دگر نخل عزا می‌بندند باز بار سفر کرب و بلا می‌بندند

2 یا مگر حجله قاسم به مبلا می‌بندند باز پیرایه گلشن به حنا می‌بندند

3 گفت قاسم اگرم لشگر غم چیره شود تیر صیاد پی صید حرم چیره شود

4 من نترسم که به من خیل ستم چیره شود هر کجا چتر دو طاووس به هم چیره شود

1 باز از غم رقیه دل پر ز آه کردم چون یاد گفتگویش با نعش شاه کردم

2 گفت ای سر از فراغت جان را تباه کردم امشب تو را به خوبی نسبت به ماه کردم

3 بابا بگیر دستم دیگر ز پا فتادم از بس که وصل رویت بر خویش وعده دادم

4 شکر خدا که گردید آخر روا مرادم دوشینه پیش رویت آئینه را نهادم

1 قاسم زار با عروس گفت که خوش به سوی تو می‌کشدم کشان کشان جذبه گفتگوی تو

2 می‌روم و نمی‌رود از دلم آرزوی تو وه که به کام دشمنان دور شدم ز کوی تو

3 بین که عموی من ز دل آه و فغان همی کشد در صف نینوا چون ناله چسان همی کشد

4 آه مکش که آه سرد رشته جان همی‌کشد بخت سیاهم از درت موی کشان همی‌کد

1 گفتا شه شهیدان کامد روا مرادم تا آتش محبت زد شعله بر نهادم

2 در کربلای عشقش بار بلا گشادم در جلوه‌گاه جانان جان را به شوق دادم

3 هر تیر کز مخالف بر لوح سینه خوردم پیغام وصل جانان آن تبر را شمردم

4 جز لطف او پناهی بر هیچکس نبردم جان با هزار شادی در راه او سپردم

1 در مقتل شهیدان با ناله چون هزاران زینب کشید در بر چون نعش گلعذاران

2 گفتا بشمر کافر گریان چو بی‌قراران بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران

3 چون من ستمکشی کس مشگل که دیده باشد ور خود ندیده باشد از کس شنیده باشد

4 ای شمر کی ز جانان کس جان بریده باشد هرکس شراب فرقت روزی چشیده باشد

1 زینب به حسین گفت که ای تاج سر ما ای قافله سالار من و همسفر ما

2 آسوده بخوابی چه خوش از رهگذر ما نگذاشت که بر روی تو افتد نظر ما

3 طاقت کم و غم بیش زمان کوته که تواند تا درد گرفتاری ما بر تو رساند

4 کو مرگ که از قید حیاتم برهاند احوال دل سوخته دل سوخته داند

1 دید چون قاسم عروس از دوریش انکار دارد گفت حق داری جدایی محنت بسیار دارد

2 چاره در صبر است هر چندت که غم ناچار دارد عاشقی کو بزم دل را خالی از اغیار دارد

3 منشی غم در سیه‌روزی نوشت انجام ما را کرده به هر ما ذبیحان چون منا کرب و بلا را

4 سر به سر باید هدف شد طعنه تیر بلا را گفتمش تیر فراغت از جگر بگذشت ما را

1 اگر دستت رسد با همنشینی دو روزی خلوتی را برگزینی

2 گل راحت به کام دل بچینی خوشا مستی و عشق نازنینی

3 ترا کرده چنان خواب گران مست که جز خود کس ندانی نیست یا هست

4 اگر خواهی بلندی پست شو پست بترس از زیردستان ای زبردست

آثار صامت بروجردی

2 اثر از کتاب التضمین و المصائب صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کتاب التضمین و المصائب صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.