به از صامت بروجردی کتاب التضمین و المصائب 13
1. به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
1. به سر کوی تو با حال تباه آمدهایم
ز پی دعوی عشق تو گواه آمدهایم
1. ای دل وفا و عهد به دور زمان کجاست
آن را که داده مرگ برات امان کجاست
1. ای غمگین تو را با شادی دوران چکار
صید شمشیر اجل را با لب خندان چکار
1. روزی که پا به علم پر غم گذاشتیم
امید بر ذخیره در هم گماشتیم
1. ای که نموده ترک سر بهره کلاه سروری
میترسد به سروری هیچ سری به سر سری