4 اثر از قصاید صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار صامت بروجردی / قصاید صامت بروجردی

قصاید صامت بروجردی

1 هر دم خدنک آفت صیاد روزگار شیر ارژینی ز بیشه شیران کند شکار

2 این بختی مهیب چو شد مست وروم گرفت اندر کف کسی نگذارددگر مهار

3 مغرور کیف عشرت جام جهان مشو کاین باده همچو زهر مذابست ناگوار

4 زنهار تن به نعمت دنیا مکن سمین کز بعد مرک طعمه مور است و رزق مار

1 چند ز شهوت زنی به پیکر آذر سوزی از این آتش مکرر پیکر

2 هستی روان بگرد حشمت پویان گیری شبها عروس غفلت در بر

3 گاه در این وسوسه که باشی سلطان گاه در این روزها که گیری کشور

4 داشت اگر زندگی ثبات نبی را «انک میت» نمی‌سرودی داور

1 باید ای خامه بپرداخت ز نو دفتر دیگر تا بسر بر نهم از مدح علی افسر دیگر

2 حجت بالغه ایزد منان که بکبهان نیست اثنی عشری را به جز او سرور دیگر

3 اذن واعیه حق وصی احمد مکی که نبدختم رسل را به جز او یاور دیگر

4 شوهر دختر پیغمبر خاتم که به عالم بهر این زوجه و آن زوج نبد همسر دیگر

1 شاهنشهی که پوشید پیرایه از وجودش بر قدخود ز هستی کونین و هر چه بودش

2 حزب اللهی که آمد اندر سپهر تعظیم چرخ فلک خیامش خیل ملک جنودش

3 باب الله کهی باشد جبریل را در او راه هم باعث هبوطش هم مایه صعودش

4 ثار اللهی که چون زد بر سر گل شهادت خود خونبهای خونش شد خالق و دودش

1 جهان را دایه دان و خلایق جمله طفلانش که جای شیر باشد دائماً پر زهر پستانش

2 خوش آید دامن و آغوش مادر طفل را لیکن مکن جا اندر آغوش و ز کف بگذارد دامانش

3 نهد چون بر لبت لبت را جهان از بهر بوسید تو زیر چشم بنگر جانب تیزی دندانش

4 عجب بزمی‌ست راحت‌بخش و روح‌افزا و غم‌فرسا ندانم تا چه می ساقی کند در جام مستانش

1 پس بدل شبها فروزم شعله از اد وصال شد شبستان ضمیرم روشن از شمع خیال

2 رده فانوس طبعم شد بر پروانه‌ها فکر بکرم بسکه همچون شمع دارم اشتغال

3 پس به گردون تیر آهم زد شبیخون نی عجیب چون شهاب از سیر طاهر را بسوزد پر و بال

4 نی نی از تنگی سینه راه آهم بسته شد یوسف غم راست زین زندان برون رفتن محال

1 نوبهار است و رسد بر شامه از گلشن شمیم گشته اموات نبات احیا ز تاثیر نسیم

2 قامت گیتی ز نو تشریف یحیی‌الارض یافت همچنان از روح یابد زندگی عظم رمیم

3 گشت قمری را به شاخ سرو در بستان مقام عندلیب آمد به گلشن گشت در گلشن مقیم

4 مقری بلبل قرائت کرد از اوراق گل از پی نعت محمد(ص) آیه خلق عظیم

1 بتا بیا می گلگون ز نو به ساغر کن مشام مجلسیان را دمی معطر کن

2 فسرده گشت دماغم برای راحت روح بیار ساغر سرشار کام جان تر کن

3 دلم ز موعظه شیخ شد قرین ملال برای مسئله عشق جا به منبر کن

4 به آستانه معشوق اگر بخواهی بار به عجز رو به سوی آستان حیدر کن

1 یا علی افتاد از نوبر سرم سودای تو شد مصور باز در دل صورت زیبای او

2 با خیابان جنان بس فرقها دارد دلم کاندر آن طوبی بود در این قدر عنای تو

3 می‌شود نفی لیاقت سد راه دیدگان ورنه می‌گفتم که می‌باشد به چشمم پای تو

4 بود بر روی تراب ای بوتراب اما نبود چون سر بال ملک پای فلک پویای تو

آثار صامت بروجردی

4 اثر از قصاید صامت بروجردی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قصاید صامت بروجردی شعر مورد نظر پیدا کنید.