برخاست به آیین کهن مرغ از صفای اصفهانی مسمط 1
1. برخاست به آیین کهن مرغ شب آویز
ای ترک ختاخیز بطبع طرب انگیز
...
1. برخاست به آیین کهن مرغ شب آویز
ای ترک ختاخیز بطبع طرب انگیز
...
1. نیم شب از بام دل اول و بانگ خروس
از گلوی مرغ عشق زد ملک العرش کوس
...
1. شد وقت آنکه باز بانوار یاسمین
پهلو بفر سینه سینا زند زمین
...
1. از شاخ سرو و مرغ سحرخیز زد صفیر
برخیز من غلام تو ای ترک بینظیر
...
1. بریز ماه من ای آفتاب آفاقی
ز خط جام جم دل شراب اشراقی
...
1. صبح عیان گشت باز خلق بخواب اندرون
سر ز خمار شراب برده بجیب سکون
...