چه نسبت است به مصر وجود بقعهٔ تن از سعیدا مفرد 1
1. چه نسبت است به مصر وجود بقعهٔ تن را
که این ز جملهٔ ویرانه های آن شهر است
...
1. چه نسبت است به مصر وجود بقعهٔ تن را
که این ز جملهٔ ویرانه های آن شهر است
...
1. به اهل راز چه نسبت رقیب بدگو را
لب پیاله کجا و زبان شانه کجا
...
1. متاع پاک ندارد به گفتگو حاجت
گرفته است سعیدا از آن زبان صدف
...
1. کمان ابروانت طرفه سخت است
که در تصویر هم نتوان کشیدن
...
1. ناز و کرشمه زینت و زیب ستمگر است
ورنه ز دلبری است که دلاور است
...
1. با خلق مجازی ز حقیقت خبری نیست
ز آن روی در ایشان ز محبت اثری نیست
...
1. چرا آن گوشهٔ ابرو ز من چون بخت میگردد
کمان بیچله چون بسیار ماند سخت میگردد
...
1. از جوهر خود جا به کمر خنجر او کرد
معراج کلاه است که جا بر سر او کرد
...
1. جهان به گوشهٔ تاریک و تنگ می ماند
که هر طرف بروی پیش روی دیوار است
...
1. صف به صف مژگان خونریزش به جنگ آماده اند
با وجود مردمی رحمی به مردم نیستش
...
1. راه می پویم شاید منزلی پیدا شود
کعبه می جوییم تا صاحبدلی پیدا شود
...
1. عقل را نور نماند چو شود موی سفید
شمع تاریک بماند چو شود وقت سحر
...