1 آن را که همیشه با خدا تعظیم است نی دغدغه از بهشت و ز آتش بیم است
2 او را تو به چشم کم نبینی زینهار در مرتبه آدم است ابراهیم است
1 کوه غم یار کندن آسان نشود تا تیشهٔ طبع نفس، سوهان نشود
2 در قلهٔ قاف عشق دل جا نکند تا صاف تر از لعل بدخشان نشود
1 گاهی نزدیک و گاه دورم از تو گه مضطرب و گاه صبورم از تو
2 گه عین گنه کنی و گه عین صواب من روز و شبم ظلمت و نورم از تو
1 ساقی آورد ساغری بگزیده گفتا که بگیر ای ز من رنجیده
2 بگرفتم و نوشیدم و از خود رفتم برخاسته و نشسته و خوابیده
1 ای نفس و هوا برده دلت را، جان کو؟ ای داده به تن نقد روان جانان کو؟
2 چون تازه مسلمان به هوای دنیا دین را بر باد داده ای، ایمان کو؟
1 من بندهٔ عشق، عشق مولای من است من مرده، دم عشق، مسیحای من است
2 گفتم با عشق جای معشوق کجاست گفت ای بی عقل هر کجا جای من است