2 اثر از باب هشتم در شکر بر عافیت در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب هشتم در شکر بر عافیت در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سعدی شیرازی / بوستان سعدی شیرازی / باب هشتم در شکر بر عافیت در بوستان

باب هشتم در شکر بر عافیت در بوستان سعدی شیرازی

1 یکی کرد بر پارسایی گذر به صورت جهود آمدش در نظر

2 قفایی فرو کوفت بر گردنش ببخشید درویش پیراهنش

3 خجل گفت کانچ از من آمد خطاست ببخشای بر من، چه جای عطاست؟

4 به شکرانه گفتا به سر بیستم که آنم که پنداشتی نیستم

1 ز ره باز پس مانده‌ای می‌گریست که مسکین تر از من در این دشت کیست؟

2 جهاندیده‌ای گفتش ای هوشیار اگر مردی این یک سخن گوش دار

3 برو شکر کن چون به خر بر نه‌ای که آخر بنی آدمی، خر نه‌ای

1 فقیهی بر افتاده مستی گذشت به مستوری خویش مغرور گشت

2 ز نخوت بر او التفاتی نکرد جوان سر برآورد کای پیرمرد

3 برو شکر کن چون به نعمت دری که محرومی آید ز مستکبری

4 یکی را که در بند بینی مخند مبادا که ناگه درافتی به بند

1 سرشته‌ست باری شفا در عسل نه چندان که زور آورد با اجل

2 عسل خوش کند زندگان را مزاج ولی درد مردن ندارد علاج

3 رمق مانده‌ای را که جان از بدن برآمد، چه سود انگبین در دهن؟

4 یکی گرز پولاد بر مغز خورد کسی گفت صندل بمالش به درد

1 نخست او ارادت به دل در نهاد پس این بنده بر آستان سر نهاد

2 گر از حق نه توفیق خیری رسد کی از بنده چیزی به غیری رسد؟

3 زبان را چه بینی که اقرار داد ببین تا زبان را که گفتار داد

4 در معرفت دیدهٔ آدمی است که بگشوده بر آسمان و زمی است

1 بتی دیدم از عاج در سومنات مرصع چو در جاهلیت منات

2 چنان صورتش بسته تمثالگر که صورت نبندد از آن خوبتر

3 ز هر ناحیت کاروانها روان به دیدار آن صورت بی روان

4 طمع کرده رایان چین و چگل چو سعدی وفا ز آن بت سخت دل

آثار سعدی شیرازی

2 اثر از باب هشتم در شکر بر عافیت در بوستان سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب هشتم در شکر بر عافیت در بوستان سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.