1 اگر در جهان از جهان رستهای است، در از خلق بر خویشتن بستهای است
2 کس از دست جور زبانها نرست اگر خودنمای است و گر حق پرست
3 اگر برپری چون ملک ز آسمان به دامن در آویزدت بدگمان
4 به کوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بداندیش بست
1 جوانی هنرمند فرزانه بود که در وعظ چالاک و مردانه بود
2 نکونام و صاحبدل و حق پرست خط عارضش خوشتر از خط دست
3 قوی در بلاغات و در نحو چست ولی حرف ابجد نگفتی درست
4 یکی را بگفتم ز صاحبدلان که دندان پیشین ندارد فلان
1 اگر در جهان از جهان رستهای است، در از خلق بر خویشتن بستهای است
2 کس از دست جور زبانها نرست اگر خودنمای است و گر حق پرست
3 اگر برپری چون ملک ز آسمان به دامن در آویزدت بدگمان
4 به کوشش توان دجله را پیش بست نشاید زبان بداندیش بست