4 اثر از ملحقات و مفردات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ملحقات و مفردات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار سعدی شیرازی / دیوان اشعار سعدی شیرازی / ملحقات و مفردات در دیوان اشعار

ملحقات و مفردات در دیوان اشعار سعدی شیرازی

1 سرمست درآمد از خرابات با عقل خراب در مناجات

2 بر خاک فکنده خرقه زهد و آتش زده در لباس طامات

3 دل برده شمع مجلس او پروانه به شادی و سعادات

4 جان در ره او به عجز می‌گفت کای مالک عرصه کرامات

1 متناسبند و موزون حرکات دلفریبت متوجه است با ما سخنان بی حسیبت

2 چو نمی‌توان صبوری ستمت کشم ضروری مگر آدمی نباشد که برنجد از عتیبت

3 اگرم تو خصم باشی نروم ز پیش تیرت وگرم تو سیل باشی نگریزم از نشیبت

4 به قیاس درنگنجی و به وصف درنیایی متحیرم در اوصاف جمال و روی و زیبت

1 هر که خصم اندر او کمند انداخت به مراد ویش بباید ساخت

2 هر که عاشق نبود مرد نشد نقره فایق نگشت تا نگداخت

3 هیچ مصلح به کوی عشق نرفت که نه دنیا و آخرت درباخت

4 آن چنانش به ذکر مشغولم که ندانم به خویشتن پرداخت

1 چه فتنه بود که حسن تو در جهان انداخت که یک دم از تو نظر بر نمی‌توان انداخت

2 بلای غمزه نامهربان خون خوارت چه خون که در دل یاران مهربان انداخت

3 ز عقل و عافیت آن روز بر کران ماندم که روزگار حدیث تو در میان انداخت

4 نه باغ ماند و نه بستان که سرو قامت تو برست و ولوله در باغ و بوستان انداخت

1 معلمت همه شوخی و دلبری آموخت جفا و ناز و عتاب و ستمگری آموخت

2 غلام آن لب ضحاک و چشم فتانم که کید سحر به ضحاک و سامری آموخت

3 تو بت چرا به معلم روی که بتگر چین به چین زلف تو آید به بتگری آموخت

4 هزار بلبل دستان سرای عاشق را بباید از تو سخن گفتن دری آموخت

1 کهن شود همه کس را به روزگار ارادت مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت

2 گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت

3 مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد که هجر و وصل تو دیدم چه جای موت و اعادت

4 شنیدمت که نظر می‌کنی به حال ضعیفان تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت

1 دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت

2 به خدا که پرده از روی چو آتشت برافکن که به اتفاق بینی دل عالمی سپندت

3 نه چمن شکوفه‌ای رست چو روی دلستانت نه صبا صنوبری یافت چو قامت بلندت

4 گرت آرزوی آنست که خون خلق ریزی چه کند که شیر گردن ننهد چو گوسفندت

1 دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت

2 جرم بیگانه نباشد که تو خود صورت خویش گر در آیینه ببینی برود دل ز برت

3 جای خنده‌ست سخن گفتن شیرین پیشت کآب شیرین چو بخندی برود از شکرت

4 راه آه سحر از شوق نمی‌یارم داد تا نباید که بشوراند خواب سحرت

1 بنده وار آمدم به زنهارت که ندارم سلاح پیکارت

2 متفق می‌شوم که دل ندهم معتقد می‌شوم دگربارت

3 مشتری را بهای روی تو نیست من بدین مفلسی خریدارت

4 غیرتم هست و اقتدارم نیست که بپوشم ز چشم اغیارت

آثار سعدی شیرازی

4 اثر از ملحقات و مفردات در دیوان اشعار سعدی شیرازی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ملحقات و مفردات در دیوان اشعار سعدی شیرازی شعر مورد نظر پیدا کنید.