ای یار ناسامان من از من از سعدی شیرازی مفرد 23
1. ای یار ناسامان من از من چرا رنجیدهای؟
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیدهای؟
1. ای یار ناسامان من از من چرا رنجیدهای؟
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیدهای؟
1. چنان خوب رویی بدان دلربایی
دریغت نیاید به هر کس نمایی
1. هر شبی با دلی و صد زاری
منم و آب چشم و بیداری
1. در عهد تو ای نگار دلبند
بس عهد که بشکنند و سوگند
1. میمیرم و همچنان نظر بر چپ و راست
تا آنکه نظر در او توان کرد کجاست؟