8 اثر از فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار رضاقلی خان هدایت / تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت / فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین در تذکرهٔ ریاض العارفین

فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت

اسمش میرزا عباس، الشهیر به حاجی میرزا آقاسی. خلف الصدق جناب میرزا مسلم ایروانی بوده و مراتب علمی را در بدو شباب در خدمت جناب حقایق مآب شیخ کامل و عالم عامل فخرالدین عبدالصمد همدانی قُدِّسَ سرّه العزیز تحصیل کرده. مدت‌ها در عتبات عالیات عرش درجات به تحصیل علم و حال اشتغال داشته. مولانای مذکور او را از شهادت خود در قضیهٔ طایفهٔ وهابی اخبار فرموده. بعد از شهادت مولانا آن جناب عیال آن شیخ سعید شهید را به همدان آورده و خود به آذربایجان که موطن اصلی ایشان بوده، رفته‌اند. در آن سنوات به واسطهٔ فضل و کمال و علم و حال، امیرزادگان آذربایجان و فرزندان نواب نایب السلطنه عباس میرزا مایل به تلمذ در نزد آن جناب شده‌اند. نواب امیرزاده اعظم، محمد میرزا نیز به آن جناب میلی و محبتی حاصل کرده که به ارادت رسیده و همانا آن جناب مژدهٔ سلطنتی به آن حضرت داده. بعد از رحلت نواب نایب السلطنه به مرتبهٔ ولایت عهد ونیابت سلطنت رسیدند و چون خاقان صاحبقران فتحعلی شاه متخلص به خاقان عالم فانی را بدرود گفتند حضرت نایب السلطنه و ولیعهد محمد میرزا به حکم ولایت عهد ووراثت رتبهٔ سلطنت ایران ارتقا یافتند لهذا مزید حسن ظن و ارادت گردیده، جناب ایشان را به صدارت و وزارت خاصهٔ خود تکلیف فرمودند. بالکلیه زمام ملک و مملکت را در کف کفایت آن جناب نهاده، تفویض امور نمودند. لهذا مدت چهارده سال که ایام ملک سلطان گیتی ستان مغفور بود استقلالاً به رتق و فتق امورات ملکی پرداختند. بعد از رحلت آن پادشاه جمجاه و اختلاف امرای درگاه به عتبات عالیات رفته ساکن شدند و در سنهٔ ۱۲۶۵ هزار و دویست و شصت و پنج به حکم تقدیر وصیت کرده، در شب جمعه عشرثانی رمضان المبارک بی مرضی شدید رحلت کردند و به جوار رحمت ایزدی پیوست. ,

رحمة اللّه علیه. فی الواقع در علوم تبحری و تتبعی کامل داشتند. در معقولات و منقولات و معارف و حقایق رسالات پرداختند و کتب مفیده ساختند. باعث آبادی املاک و اراضی وعمارات و حدائق و بساتین بسیار. چنانکه زیاده از کروری بهای املاک متعلقهٔ به آن جناب بوده و مقصود آبادی بلاد و ترفیه حال عباد همی بودی در بذل و کرم کمال علو طبع داشتی. بخشش‌های بی اندازه کردی و جمعی از دولت او منتفع شدند و صاحب مناصب عالیه و ضیاع و عقار متوالیه آمدند. اگر چه اشرار از بیم سخط و دشنام وی در شرار خوف سوختندی ولی کینه و جور را در خاطر او راه نبودی. فی الحقیقة مردی دیندار و خداپرست و پاک و مقدس و مؤمن و متقی و نیک اعتقاد بودی و با اینکه سال‌ها در امر خطیر پیشکاری سلطان ایران مجبور و مأمور بود به قدر امکان به ایذا و اذیت احدی و قتل نفس ضعیفی رضا ندادی. ارباب صنایع بسیاری را تربیت کرده و اسباب و آلات جهاد و جنگ از قبیل توپ و تفنگ بسیاری در ایران آماده ساخته و قورخانهٔ عظیمی پرداخته که به ملاحظهٔ تقویت دولت اسلام کثیر الفایده و کثیر الثواب خواهد بود. با اشغال بزرگ دولتی گاهی به صحبت شعرا و عرفا میل می‌نموده و احیاناً گاهی به نظم عربی و فارسی مبادرت می‌فرموده. اشعار متفرقهٔ بسیار داشته‌اند و مِنه: ,

3 مژدهٔ وصل می‌دهد گردش آسمان مرا هیچ نبود از فلک این حرکت گمان مرا

4 بهر علاج می‌کشم منت هر طبیب را کرد ز عالمی خجل این دل ناتوان مرا

اسم شریفش آقا سید رضا. خلف الصدق جناب آقا میر فاضل هندوستانی. آبا و اجدادش همه سادات عالی درجات و فضلای ستوده حالات بوده‌اند. حالا]والد[ماجدش میر فاضل به ایران توجه فرموده و در دارالسلطنهٔ اصفهان توطن نموده. شجرهٔ سلسلهٔ علیهٔ سیادتش به بیست واسطه کمابیش به ابراهیم بن امام همام موسی الکاظمؑمی‌پیوندد و در سنهٔ هزار و دویست و بیست و دو به جوار رحمت الهی پیوسته. خود جناب سید رضا بعد ازتحصیل علوم ظاهری به تصفیهٔ نفس و سلوک پرداخته و رشتهٔ صحبت از میر و ملوک قطع ساخته به ریاضات شرعیه و عبادات قلبیه کوشیده و بادهٔ ذوق و حال نوشید. به مراتب عالی فایض شد و در سنهٔ]۱۲۲۲[رحلت نمود. گویند از صحبت اهل دنیا رسته و با اصحاب حال پیوسته بود و گاهی فکر شعری می‌نمود، غزلی و مثنوی موزون می‌فرموده. فقیر اشعار او را مرتب و مدون نموده، دیباچهٔ مختصر بر دیوان او نگاشته و این ابیات را از آن منتخب داشته و در این دفتر مرقوم و ثبت نمود: ,

2 دارد آن لحظه فراغ از غم عالم دل ما که سر کوی خرابات بود منزل ما

3 بوی حسرت شنود تا ابد ار بوید کس هر گیاهی که پس از مرگ دمد از گل ما

4 مپرس از من حدیث کفر ودین را که من مستم ندانم آن و این را

و هُوَ شیخ محمد بن علی البحرانی والد آن جناب است. اصلا از اهالی بحرین و در شیراز سکونت فرموده و چون شیخ مذکور در آنجا متولد شد، لهذا به شیرازی شهرت نموده است. غرض، آن جناب از بدو شباب از تحصیل علوم فیض یاب با خلق مختلف چنین سلوک دارد که هر کس او را هم مشرب خود می‌شمارد و او را محفلی است دلگشا و اوضاعی غم زدا. همه چیزش در کمال لطافت، همه کارش در نهایت شرافت. بلی خود چون مردی لطیف است همهٔ اسبابش نظیف است. به مضمون الظّاهر عنوان الباطن صفای باطن دلیل بر صفای دل و نزهت ظاهر برهان تنزیه خاطر، لهذا بین الاکابر و الاصاغر به محامد صفات و نیکی ذات و ضیاء فطرت و صفای جبلت مذکور و در مجالس و محافل اراذل و افاضل به سلیقهٔ مستقیم و طبع سلیم و اخلاص مستحسن مشهور. به مدلول اللّهُ وِتْرٌ و یُحِبُّ الوِتْر آن یگانهٔ زمانه و مجرد فرزانه تأهل نگزیده و هنوز متأهل نگردیده. عدم قبول ازدواجش برهان تفرید و آزادگی و اختفای اظهار احتیاجش دلیل تجربه وافتادگی. باتنگدستی در عین گشاده رویی و مناعت و با معاشرت جویی درگوشه گیری و قناعت. همواره طالب صحبت درویشان و محفلش مجمع ایشان. از رسوم محبت صوری و معنوی آگاه و با خبر و به ارادت عارفان در شهر مشتهر. در محفل اغنیاش کمال عزت و با فقیرش نهایت الفت است. از اوست: ,

2 زهریست که در فراق خوردیم آن سبزه که روید از گل ما

3 نه مسلمانی و نه کفر به کاری آید این قدر هست که هرکسی ز پی کاری هست

4 بگذر ز سرجان و دل و دین به ره عشق خواهی اگر این راه کنی طی به سلامت

و هُوَ قطب المحققین و فخرالالهیین سید محمد الحسینی المشهور به قطب الدین. سلسلهٔ نسب آن جناب به بیست و سه واسطه به حضرت امام همام علی بن الحسینؑمنتهی می‌شود. اجداد عظامش اکابر دین و اهل یقین بوده و خود اباً عن جد در قصبهٔ نیریز مِنْقصبات فارس توطن فرموده. بعد از استکمال علوم در بقعهٔ شاه داعی اللّه در خدمت جناب شیخ علی نقی اصطهباناتی طی مقامات سلوک کرده به مصاهرت و خلافت مخصوص گردید. مسلم علمای مخالف و مؤالف شده، در ضمنِ مسافرت بسیاری را تربیت کرده. گویند جناب سید محمد نجفی و شیخ جعفر نجفی و شیخ احمد لحساوی و مولانا محراب جیلانی علوم صوریه و معنویه را از آن حضرت اقتباس نموده‌اند. خلف الصدق آن جناب میرزا سید علی خلیفه. وی با علمای یهود مناظره فرموده و زیاده از صد نفر به دین حقه درآورد وغرض، جناب سید از متأخرین زمان و معاصر سلطان حسین صفوی بوده و مسافرت بسیاری فرموده. از مشایخ عظام سلسلهٔ علیّهٔ ذهبیه است. در سنهٔ ۱۱۷۳ رحلت نموده. آن جناب را رسالات محققانه و اشعار عربیه و فارسیه است. رسالهٔ فصل الخطاب و رسالهٔ شمس الحکمت و کنز الحکمت و انوار الولایة و نورالهدایة و قصیدهٔ عشقیه و غیره از آثار اوست. تیمّناً و تبرّکاً برخی از اشعار عربیه و مثنویاتش قلمی می‌شود: ,

2 اَلْحَمْدُ للّهِ اِنَّ العشقَ قَدْشَرَقَا مِنْمَشْرِقِ الْقُدْسِ بِأَنْوارٍ قَدْبَرَقَا

3 یَامَنْتَحَیَّرَ فِیْهِ العاشِقونَ وَمَا شَمُّوا بِعِرْفانِهِمْمِنْکُنْهِهِ عَبَقَا

4 کَتَبْتَ فی قَلْبِهِمْآیاتِ مَعْرِفَتِکْ مِنْحِکْمةٍ هِیَ فُرْقانُ لِأَهْلِ تُقَی

اسم شریفش ملامحمد اسماعیل و اصلش از قریهٔ ارغد بوده و سال‌ها تحصیل کمالات نموده، به صحبت اکابر دین مبین و ناهجان مناهج یقین رسیده و طریقهٔ مشایخ سلسلهٔ علیّهٔ ذهبیّهٔ کبرویه را برگزید و در کمالات نفسانی و روحانی مرتبهٔ عالی یافته و ارادت به جناب سید عالم شاه هندی که از فحول فضلا و علما و عرفای عهد بوده داشته است و به صحبت جناب سید قطب الدین نیریزی فارسی و آقا محمد هاشم خلیفهٔ او و آقا محمد کازرونی نیز رسیده به مرتبهٔ کمال ترقی نموده۸ و در نظم وجدی تخلص می‌فرموده و در سنهٔ]۱۲۳۲[رایت سفر آخرت برافراشته. گاهی به طریق مثنوی طبع آزمایی می‌فرموده. مثنوی مختصری از او دیده شد و این چند بیت از آن گزیده شده: ,

2 آتش عشق از درون شد شعله‌ور پرتوش اندیشه‌ها بر گِردِ سر

3 هر نفس از پردهٔ ساز دگر گونه گونه آرد آوازِدگر

4 می‌دهد آواز یعنی که منم که نهان گردیده در نای تنم

و هُوَ قدوة المحققین و زبدة العارفین الحاج محمدرضا بن حاج محمد امین. از فحول علمای زمان و به فضایل صوری و معنوی نادرهٔ دوران. سالها است که به نشر کمالات می‌پردازد و خلق را از صحبت خود مستفیض می‌سازد. از بدو طفولیت با حضرت زین العارفین و فخر الواصلین حاج محمد جعفر همدانی هم درس و هم روش بوده و به مرافقت آن جناب تحصیل نموده. هم به اتفاق به زیارت مکّهٔ معظمه فایز شدند و در طریقت اهل درآمدند. غرض، مولانا سفر عراقین و خراسان کرده با جمعی از اکابر دین و اهل یقین معاشرت و مصاحبت به جا آورده. تکمیل باطن در خدمت جناب حاج محمد حسین اصفهانی نموده و مدتها در دارالسلطنهٔ تبریز سکونت فرموده. در فن مناظره به غایت قادر و به انواع سخن ماهر. عالمی گرانمایه و عارفی بلندپایه است. در فن فقه و اصول مجتهد زمان ودر مراتب حکمت سرآمد اهل دوران است. عظما و کبرای دولت در تعظیم و توقیرش کوشند و عرفا و علمای ملت در تکریم و تحریمش سعی نمایند و طالبان و راغبان علوم عقلی و نقلی در دریافت حضورش قصب السبق از یکدیگر ربایند. آن جناب را تصانیف مفیده و منظومات پسندیده است. تفسیر موسوم به درّالنّظیم او آویزهٔ گوش جان اهل هوش است. رساله‌ای هم در ردّ مسترمارفین مسیحی نوشته، قریب به ده هزار بیت است و مثنوی به قرب هشت هزار بیت در سلک نظم کشیده است و غیر اینها نیز تألیف و تصنیف فرموده. بالجمله از اعاظم عارفین و اماجد محققین معاصرین است. چون مثنوی آن جناب حاضر نیست بعضی از غزلیاتش نوشته می‌شود و آن این است. درخارج شهر کرمان مرقدش مزار خلایق است: ,

2 نمی‌دانم که از دستت چه آمد بر سر دل‌ها که بوی خون همی‌آید ازین ویرانه منزل‌ها

3 به جز مجنون که می‌یابد نشان از محمل لیلی چو آراید به یک رنگی هزاران گونه محمل‌ها

4 گهر پنهان درین دریا و جمعی بی‌سر و سامان چنین بیهوده می‌گردند بر اطراف ساحل‌ها

از اعاظم مشایخ سلسلهٔ علیهٔ شطاریّه است که به واسطهٔ جناب سلطان العارفین ابایزید بسطامی از حضرت امام الصامت و الناطق جعفر بن محمدالصادقؑناشی شده. غرض، جناب شاه کوثر از موطن خود مسافرت کرده و روی به سیاحت ملک ایران آورده. به زیارت عتبات عالیات عرش درجات مشرف شده. در آن ولا و سایر ولایات به تربیت طالبان راه طریقت اشتغال داشت. گویند جناب آقا محمد شیرازی قبل از دریافت خدمت جناب سید قطب الدین محمد شیرازی مرشد خود به خدمت آن جناب رسیده و از او ملتمس ذکری گردیده و بعد از ارادت جناب سید نیز گاهی مشغول بدان می‌شده. غرض، از اکابر اهل حال متأخرین بوده و از آن جناب است: ,

2 یک نشانِ خوشدلی عشاق را از دو عالم رنج ما رنجیدن است

3 بر حق آگاهی دلیل عارفان بی خبر از خویشتن گردیدن است

4 حبذا ملک قناعت که به مسکینانش نتوان گفت که اسکندر و دارایی بود

و هُوَ کهف الحاج الحرمین الشریفین حاج ملا محمد باقر. آن جناب از اهل استرآباد فرخ بنیاد بود و مدتها در تحصیل علوم عقلی ونقلی کوشیده و کسوت زهد و صلاح پوشیده. آخرالامر طالب صحبت اهل ذوق شد. عمری به خدمت این طایفه رسید و مصاحبت ایشان گزید. مسافرت بسیار کرد و روزگاری به ریاضت به سر آورد، تا به کمالات صوری و معنوی آراسته و از صفات نفسانی پیراسته آمد. سالکی با ریاضات و عارفی با کرامات، صدمات سلوک کشیده و نَشأهٔ جذب چشیده. در تجرید و تفرید وحید و در علوم توحید فرید. مؤمنی محقق و عارفی مدقق بود. گویند اخلاص و ارادت به خدمت حضرت هادی الموحدین و فخرالمجردین حاجی محمد حسن نائینی قُدِّسَ سِرُّهُ داشته و حاجی محمد حسن را نسبت ارادت به حضرت قطب الموحدین حاج عبدالوهاب نائینی بوده و گویند که نسبت ارادت او به جناب میرمحمد تقی شاهی پیوسته و میر به شیخ محمد مؤمن استرآبادی سبزواری که از اکابر مشایخ بوده نسبت ارادت درست کرده. غرض، از معاصرین بود و در آخر عمر در شیراز سکونت نمود. هم در آنجا وفات یافت. گاهی اشعار ساده می‌گفته. این چند بیت از آن جناب است: ,

2 هر چند پنهان می‌کنم در سینهٔ خود راز را گوید که من تنگ آمدم برکش زدل آواز را

3 تا توانی شو فنا هستی مکن گر رهروی نکتهٔ کم لفظ گفتم معنیش بسیار بود

4 ای برادرعرش و فرش و مهر و مه را نیست جان یوزش درگاه هوش حضرت انسان کنند

اسمش ضیاءالدین علی محمد. خلف الصدق جناب نورالدین محمد. والد ماجدش از علما و مقدسین و با فقرا و سالکین هم نشین. صلباً از اولاد احفاد شاهرخ و بطناً از سلسلهٔ علیّهٔ صفویه و هم مشرب طایفهٔ جلیلهٔ ذهبیه و مشارالیه همیشه به صحبت اصحاب کمال مشعوف و به محبت ارباب حال مألوف. از مشرب اهل ذوق فیض یاب و اکنون در ریعان شباب، جوانی است افتاده و از نقش تکلف لوح ضمیرش ساده. دلش از قواعد محبت صوری و معنوی باخبر و مدتی در آن ولا از محنت جوانی به جنون مشتهر. غرض، رفیقی است جلیس و همدم و شفیقی است انیس و محرم طریقهٔ فقر و سلوک را می‌پیموده‌و از دسترنج نویسندگی معاش می‌نمود. مولد والدش در کوار مِنْبلوکات شیراز است و تولد آن جناب در شیراز، در همانجا نشو و نما یافته. چندی به جهت فقیر کتابت می‌نمود و ناسخ اول این نسخه نیز او بود. اشعار بسیاری دارد. از غایت پریشانی حال نمودن ندارد. ,

و هُوَ قدوة المحققین و زبدة العارفین میرزا محمدتقی بن میرزا محمد کاظم. آن جناب در علوم عقلیه وحید و در فنون نقلیه فرید. و آبا و اجداد مولانا همواره در آن ولایت به طبابت مشغول و در نهایت عزت و احترام می‌زیسته‌اند و خود نیز درحکمت الهی و حکمت طبیعی به غایت جامعیت داشته و جمعی در خدمتش تلمذ گزیده بودند و اکتساب فضایل می‌نمودند. غرض، چون از علم ظاهر، باطنی ندید طالب علوم باطنی گردید. دست تقدیر گریبان اختیار خاطرش را به چنگ مشتاق علی شاه انداخت و مولانا را به آن فضل و کمال مقید و اسیر آن امی ساخت. لاجرم عوام و خواص به طعن و ملامت مولانا پرداختند و او را هدف تیر آزار ساختند و زجر بی شمار و جفای بسیار از ابنای زمان دید و از آن راه پرخطر برنگردید. بالجمله حالات مولانا مفصل است. مختصری اینکه ارادت به مشتاق علی شاه داشت و اجازه از میرزا رونق کرمانی و بعد از شهادت مشتاق علی شاه در سنهٔ یک هزار و دویست و شش در شهر کرمان جناب مولانا، دیوانی به نام وی تمام کرده. چون حالات وی و حالات مولوی رومی مناسب اتفاق افتاده او را مولوی ثانی و برخی مولوی کرمانی خوانند چنانکه مولوی رومی فاضل بوده. شمس الدین تبریزی امی می‌نمود و شمس الدین را کشتند و مولوی، دیوانی به نام وی پرداخت. مولوی مذکور نیز دیوانی به اسم مشتاق موسوم به مشتاقیه ساخت. مجملاً وی از اعاظم فضلا و عرفای متأخرین بوده و در سنهٔ هزار و دویست و پانزده در کرمانشاهان وفات نمود. آن جناب را مثنوی است موسوم به بحرالاسرار مشتمل بر حقایق و دقایق و رساله در شرح آن مسمی به مجمع البحار و دیوان مشتاقیه مشتمل بر قصاید و غزلیات و رساله‌ای موسم به کبریت احمر در طریقهٔ ذکر و فکر و او را در سلوک باطن به طریق رمز نوشته و هم رساله‌ای است موسوم به خلاصة العلوم. چون اشعارش فصیح و بلیغ و مضامین خوب دارد و کمتر شنیده شده است فقیر در این کتاب بعضی از بحرالاسرار و برخی از قصاید و غزلیات وی ثبت می‌نماید و از آن جمله است: ,

2 بای بسم اللّه الرحمن الرحیم هست مفتاح در گنج حکیم

3 گنج حکمت آن کتاب رحمت است بسمله چون باب گنج حکمت است

4 گنج حکمت شهر علم مصطفی است بسمله رمز علی با بهاست

آثار رضاقلی خان هدایت

8 اثر از فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین در تذکرهٔ ریاض العارفین رضاقلی خان هدایت شعر مورد نظر پیدا کنید.