از شیخ زادگان ترکستان بوده و در جوانی جناب خواجه عبداللّه نقش بند او را تربیت فرموده. پس از سلوک به جهت وی ذوق و حالی طرفه روی داد. بالاخره در دریای مجذوبیت افتاد لآلیِ متلالیِ معرفت برآورد و مادام عمر در آن دریا غواصی کرد و در رشحات این رباعی به نام وی دیده و ثبت شد: ,
2 هر لحظه به صورتی رخ دوست ببین در آینه روی تو همان روست ببین
3 تو دیده نداری که رخِ او بینی ورنه ز سرت تا به قدم اوست ببین
اسمش شیخ نجم الدین، عم قاضی مسیح الدین عیسی است و علاقه به سلطان یعقوب بن حسن ترکمان داشت. لهذا متخلص به یعقوب و چندی وزارتش مطلوب شد. به هر صورت از فضلای صاحب حال و علمای با افضال بود. در مجالس النفایس احوال او ثبت است. از اوست: ,
2 گرچه یوسف به کلافی نفروشند به ما بس همین فخر که ما هم ز خریدارانیم
و هو محی الدین یحیی بن محمد بن یحیی. جدش در جنگ کفرهٔ غزنین شهید شد و خود در کمالات صوری و معنوی در عالم وحید آمد. این رباعی تیمّناً از او نوشته شد: ,
2 ظالم که کباب از دلِ درویش خورد چون درنگری ز پهلویِ خویش خورد
3 دنیا عسل است و هرکه زو بیش خورد خون افزاید تب آورد نیش خورد
اسمش قاضی عبداللّه، عم قاضی یحیی لاهیجی است و همشیره زادهٔ شیخ احمد است که از علمای مشهور بوده. خود عالمی است فاضل و عاشقی کامل. سلسلهٔ نسبش به حضرت نوربخشیه منتهی میگردد. آخر سعادت شهادت یافت. از آن جناب است: ,
2 زاهدم از کعبه راند و برهمن راهم نداد من کیام اکنون از اینجا رانده، زانجا ماندهام
3 در مذهب ما سبحه و زنار یکی است بتخانه و کعبه، مست و هشیار یکی است
4 گر همچو یقینی ز خودی باز رهی دانی که در این چمن گل و خار یکی است
از مشایخ تبیین و آن ازممالک هندوستان است. عارف و فاضل بود و تقی الدین اوحدی با وی ملاقات نمود. در تذکرهٔ کعبهٔ عرفان این دو بیت از او نوشته شد: ,
2 ز شیخ پرس و برهمن طریق کعبه و دیر که پیر عشق ازین هر دو غافل افتاده است
3 چشم خویش از عیوب خلق ببند وز چپ و راست غیر حق منگر