1 بالای پلکان

2 تا بوی قهوه ، سرسرای قهوه ای و گام های وسوسه انگیز تو

3 امید مشترکی که در بلندترین بام ها به حقیقت پیوست

4 آواز عشق آینده کی یا

5 کجا نوشته شود ؟

6 بالای ماه ، پاشنه بلند طلا

7 زیر چراغ های چشمک زن ،پایین پای ما

8 یا کاغذ سپید که بر زانوی سپید تو می ساید ؟

9 دستی که دست های تو را جست سرشار بود از فیروزه ی رباعی خیام

10 انگشتری قواره ی انگشت توست ، البته می پذیری ، بانوی سربلندی ها

11 آن باغ

12 زیر پوست ، با عطر کال نارنج ، با چشمه ی نمک ، جزیره ی

13 مثلثی ، روشن از آب دریا ، آن ساقه های نیشکر که واژگان را

14 در انزوای شان آزاد کرد

15 و گام های مصمم که به رغم تو پله ها را پیمود

16 فروزان باد

17 (

18 اشعار محمد علی سپانلو

19 )

20 من در نفس تو رمزها یافته ام

21 من با نفس تو زندگی ساخته ام

22 من در نفس تو یافتم مکیده ای

23 با خون ترانه ی تو در رگ هایم

24 درخشک ترین کویر

25 بی باران

26 من در نفس تو خرم آبادم

27 وقتی دو کبوتر حرم را دیدم

28 در قرمزی نوک هاشان می شکفند

29 پنهان کردم در نفس تو گنج هایم را

30 در ژرف ترین خواب تو اسرارم را

31 پنهان ز تو ، آهسته امانت دادم

32 من در نفس تو رود را پوییدم

33 بازیچه ی موج

34 از راه تنفس

35 دهان با تو

36 از غرق شدن به زندگی برگشت

37 هر بازدم تو روح رؤیای من است

38 مهرابه ی آتشکده در بوسه ی تو

39 من آتش را به بوسه برگرداندم

40 خاکستر بوسه را به آهی کوتاه

41 تا با نفس تو مشتبه گردد

42 در راسته ی عطر فروشان ، امشب

43 در بین هزار شیشه ی مشک و

44 گلاب

45 می پرسم

46 دستمال عطر آگینی از نفس او چند ؟