جاده گفتی یعنی از منوچهر آتشی اشعار پراکنده 9

1 جاده گفتی یعنی رفتن ؟

2 جاده یعنی تکرار همین واژه ؟

3 دریغ !

4 دوست دانایم دانا باش

5 که حقیقت بس غمناکتر است

6 جاده رفتن نيست

7 که تو بتوانی با آسانی چند کمند

8 سوی آفاقی چند،از پی صید ابعاد زمان اندازی

9 که به دام آری آهوهای می روم و خواهم رفت و خوا….

10 که به بند آری ‌آهوهای چست زمان را

11 جاده رفتن نيست،جاده مصدر نيست

12 جاده تکرار یک صیغه ی غربت بار است

13 جاده یک صیغه که تکرارش

14 گردبادی است که با خود خواهد برد

15 که برد

16 هر چه برگ و بر باغ دل تو

17 هر چه بال و پر پروانه ی پندار مرا .

18 جاده رفتن نيست

19 جاده طومار و نواری نه و جوباری

20 جاده يعنی رفت

21 رفت ، رفت

22 همين !