مردی کنار نهر از منوچهر آتشی اشعار پراکنده 42

1 مردی کنار نهر گریزان

2 سایه به آب سپرده و دل به هواهای دور

3 سنگ برسنگ می غلتد

4 و گلها به شتاب

5 بر آب می گذرند

6 و آنکه ایستاده

7 در نسیم سفر می کند

8 مردی کنار نهر گریزان

9 سایه به آب سپرده و سر به خیال های پریشان

10 به شفای کدام زخم نهان می رود زائر

11 سینه کش کوه را ؟

12 چکاد پشت چکاد و گردنه از پی گردنه

13 بقعه کجاست

14 کجاست ضریح کبود

15 گرداب جوشان معجزه کجاست ؟

16 چکاد پشت چکاد و گردنه از پی گردنه

17 بلندترین چکاد

18 دروغگاه چکاد بلندتری است

19 و گیتی به تمامی

20 چکادی دست نیافتنی

21 بقعه کجاست که

22 چکاد به چکاد فریبت می دهد

23 و تو از فراز به فرود می آیی

24 به گمان ارتفاع

25 و بقعه ها

26 که کبودی می زنند از بن دره

27 ها

28 به چه درد و چه پیچ و تاب

29 بالا می کشد این ماه خود را

30 تا بقعه برسد به بدر به کمال

31 هلال آن سوی بدر است و باز

32 زائر خسته گردنه را

33 به شفای ندانم کدام زخم نهان

34 بالا می رود

35 از فراز به فرود

36 چه پروا

37 بادبان از ورق پاره ها داریم

38 و دفتری قطور در گریبان

39 می رانیم

40 بر موجزار حادثه

41 شعر بر کاغذ نوشه می شود اما

42 نفس

43 ظرطه در غزل ما وزنده است

44 و باد

45 به شرط کرانه ما

46 معنا می شود

47 چه پروا

48 بادبان از ورق پاره ها کرده ایم

49 و ورق پاره پر شعر

50 شعر پر اندیشه

51 و اندیشه از نفس ما که شرطه دریاهای ظلمانی است

52 می وزد

53 نفسی که توفان ها را

54 آرام می کند

55 و دریا را

56 به خلیج های خلوت

57 یدک می کشد

58 چه پروا

59 باد گو بنالد و بپیچد بر خود

60 دریا در دفترهای ماست