1 اسب سفید وحشی
2 بر آخور ایستاده گرانسر
3 اندیشناک سینه ی مفلوک دشت هاست
4 اندوهناک قلعه ی خورشید سوخته است
5 با سر
6 غرورش ، اما دل با دریغ ، ریش
7 عطر قصیل تازه نمی گیردش به خویش
8 اسب سفید وحشی ، سیلاب دره ها
9 بسیار از فراز که غلتیده در نشیب
10 رم داده پر شکوه گوزنان
11 بسایر در نشیب که بگسسته از فراز
12 تا رانده پر غرور پلنگان
13 اسب سفید وحشی با نعل نقره وار
14 بس قصه ها
15 نوشته به طومار جاده ها
16 بس دختران ربوده ز درگاه غرفه ها
17 خورشید بارها به گذرگاه گرم خویش
18 از اوج قله بر کفل او غروب کرد
19 مهتاب بارها به سراشیب جلگه ها
20 بر گردن سطبرش پیچید شال زرد
21 کهسار بارها به سحرگاه پر نسیم
22 بیدار شد ز هلهله ی سم او ز خواب
23 اسب سفید وحشی اینک گسسته یال
24 بر آخور ایستاده غضبناک
25 سم می زند به خاک
26 گنجشک ای گرسنه از پیش پای او
27 پرواز می کنند
28 یاد عنان گسیختگی هاش
29 در قلعه های سوخته ره باز می کنند
30 اسب سفید سرکش
31 بر راکب نشسته گشوده است یال خشم
32 جویای عزم
33 گمشده ی اوست
34 می پرسدش ز ولوله ی صحنه های گرم
35 می سوزدش به طعنه ی خورشید های شرم
36 با راکب شکسته دل اما نمانده هیچ
37 نه ترکش و نه خفتان ، شمشیر ، مرده است
38 خنجر شکسته در تن دیوار
39 عزم سترگ مرد بیابان فسرده است
40 اسب سفید وحشی ! مشکن مرا چنین
41 بر من مگیر
42 خنجر خونین چشم خویش
43 آتش مزن به ریشه ی خشم سیاه من
44 بگذار تا بخوابد در خواب سرخ خویش
45 گرگ غرور گرسنه ی من
46 اسب سفید وحشی
47 دشمن کشیده خنجر مسموم نیشخند
48 دشمن نهفته کینه به پیمان آشتی
49 آلوده زهر با شکر بوسه های مهر
50 دشمن کمان گرفته به پیکان سکه ها
51 اسب سفید وحشی
52 من با چگونه عزمی پرخاشگر شوم
53 ما با کدام مرد درآیم میان گرد
54 من بر کدام تیغ ، سپر سایبان کنم
55 من در کدام میدان جولان دهم تو را
56 اسب سفید وحشی ! شمشیر مرده است خالی شده است سنگر زین های آهنین
57 هر دوست کو فشارد دست مرا به مهر
58 مار
59 فریب دارد پنهان در آستین
60 اسب سفید وحشی
61 در قلعه ها شکفته گل جام های سرخ
62 بر پنجه ها شکفته گل سکه های سیم
63 فولاد قلب زده زنگار
64 پیچید دور بازوی مردان طلسم بیم
65 اسب سفید وحشی
66 در بیشه زار چشمم جویای چیستی ؟
67 آنجا غبار نیست گلی رسته در سراب
68 آنجا
69 پلنگ نیست زنی خفته در سرشک
70 آنجا حصارنیست غمی بسته راه خواب
71 اسب سفید وحشی
72 آن تیغ های میوه اشن قلب ای گرم
73 دیگر نرست خواهد از آستین من
74 آن دختران پیکرشان ماده آهوان
75 دیگر ندید خواهی بر ترک زمین من
76 اسب سفید وحشی
77 خوش باش با قصیل تر خویش
78 با یاد مادیانی بور و گسسته یال
79 شییهه بکش ، مپیچ ز تشویش
80 اسب سفید وحشی
81 بگذار در طویله ی پندار سرد خویش
82 سر با بخور گند هوس ها بیا کنم
83 نیرو نمانده تا که فرو ریزمت به کوه
84 سینه نمانده تا که خروشی به پا کنم
85 اسب سفید وحشی
86 خوش باش با قصیل تر خویش
87 اسب سفید وحشی اما گسسته یال
88 اندیشناک قلعه ی مهتاب سوخته است
89 گنجشک های گرسنه از گرد آخورش
90 پرواز کرده اند
91 یاد عنان گسیختگی هاش
92 در قلعه های سوخته ره باز کرده اند
93 مردگان
94 چنان وانمانده پشت سرم
95 تا نشنوم به پوست سوگسرود تبارم را
96 هنوز
97 در آشیان شروه به سر می برم
98 آنک
99 درخت
100 به درخت فاخته های نخلستان
101 یکی شلیل می کشد از ژرفا
102 کوکو ؟
103 و دیگیر
104 پژواک می دهد صدای او را
105 از ژرفای دیگر
106 کوکو ؟ کوکو ؟
107 چنان
108 وانمانده اید پشت سرم مردگان جوان
109 در دام شروه های شما
110 به سر می برم
111 شلیل کشان
112 آینده هم
113 از روبرو که بیایید
114 می بینمتان شلیل کشان
115 کجا رفتند آن رعنا جوانان
116 کجا رفتند آن پاکزه جانان
117 یکی از وادی محشر نیامد
118 که تا با ما بگوید حال ایشان
119 از روبرو که بیاید هم
120 از بزم همسرایی سرنا و نی انبان
121 کمند شروه می اندازید
122 بر کنگره ی ستاره و پندار
123 و
124 کبک
125 پر می کشد و پرستو
126 نماز می شکند
127 حضور سوگوارتان را
128 چنان دور نمانده اید
129 پشت سرم
130 که نشنوم
131 خروش موریانه ی سقف ایمان استوارتان را
132 فاخته به فاخته
133 شلیل می کشم و می پرسم
134 نشان آن به قهر رفته برادر را
135 از بانگ بازگشته ی خود از کوه
136 کوکو ؟ کوکو ؟ کوکو ؟
137 اگر بر نیاید شمایل تو
138 کنار این اندوه
139 خنجر خواهد رویید
140 ثعلب ها گل های گورستانند
141 از میهمانی آن ها می آیم
142 رنج
143 در سبزینه هم جا خوش می کند
144 درد در کاکتوس و زرخم بر نیزه هم
145 گل می دهد
146 به تماشا که بیایی اما همین تشویش در استخوان هایت آشیانه خواهد گرفت
147 کسی به زمستان
148 دسته بنفشه ای نداده بود نه ساقه ی نرگسی
149 همان شاخه ی مورد بود کنار آینه ی عروس و خاک خیس خورده ی کور
150 و بوته های ثعلب که سال دیگر خواهند آمد
151 اگر بر نیاید شمایل تو
152 کنار این بغض آتش خواهد جوشید
153 ثعلب ها به آتش زیر خاکستر بیشتر می مانند تا خنجر در غلاف سبز چرمینه
154 سخن سبزینه و مهر بی هوده است
155 کسی درخت ها را به باغبان آتش فروخته است تا زمین
156 همیشه قلمرو و ثعلب ها باشد
157 اگر شمایل تو نیاید
158 نخستین جبهه
159 کنار همین گورها گشوده خواهد شد
160 سیاووش آنک
161 پیشاپیش مردگان جوان
162 بر اسب سیاه
163 به جوشن آتش ایستاده است