🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
منوچهر آتشی

منوچهر آتشی

منوچهر آتشی
منوچهر آتشی

اسب سفید وحشی از منوچهر آتشی اشعار پراکنده 46

اشعار پراکنده 46 ام از 55 اشعار پراکنده

اسب سفید وحشی

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29
  • 30
  • 31
  • 32
  • 33
  • 34
  • 35
  • 36
  • 37
  • 38
  • 39
  • 40
  • 41
  • 42
  • 43
  • 44
  • 45
  • 46
  • 47
  • 48
  • 49
  • 50
  • 51
  • 52
  • 53
  • 54
  • 55
  • 56
  • 57
  • 58
  • 59
  • 60
  • 61
  • 62
  • 63
  • 64
  • 65
  • 66
  • 67
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • 74
  • 75
  • 76
  • 77
  • 78
  • 79
  • 80
  • 81
  • 82
  • 83
  • 84
  • 85
  • 86
  • 87
  • 88
  • 89
  • 90
  • 91
  • 92
  • 93
  • 94
  • 95
  • 96
  • 97
  • 98
  • 99
  • 100
  • 101
  • 102
  • 103
  • 104
  • 105
  • 106
  • 107
  • 108
  • 109
  • 110
  • 111
  • 112
  • 113
  • 114
  • 115
  • 116
  • 117
  • 118
  • 119
  • 120
  • 121
  • 122
  • 123
  • 124
  • 125
  • 126
  • 127
  • 128
  • 129
  • 130
  • 131
  • 132
  • 133
  • 134
  • 135
  • 136
  • 137
  • 138
  • 139
  • 140
  • 141
  • 142
  • 143
  • 144
  • 145
  • 146
  • 147
  • 148
  • 149
  • 150
  • 151
  • 152
  • 153
  • 154
  • 155
  • 156
  • 157
  • 158
  • 159
  • 160
  • 161
  • 162
  • 163

1 اسب سفید وحشی

2 بر آخور ایستاده گرانسر

3 اندیشناک سینه ی مفلوک دشت هاست

4 اندوهناک قلعه ی خورشید سوخته است

5 با سر

6 غرورش ، اما دل با دریغ ، ریش

7 عطر قصیل تازه نمی گیردش به خویش

8 اسب سفید وحشی ، سیلاب دره ها

9 بسیار از فراز که غلتیده در نشیب

10 رم داده پر شکوه گوزنان

11 بسایر در نشیب که بگسسته از فراز

12 تا رانده پر غرور پلنگان

13 اسب سفید وحشی با نعل نقره وار

14 بس قصه ها

15 نوشته به طومار جاده ها

16 بس دختران ربوده ز درگاه غرفه ها

17 خورشید بارها به گذرگاه گرم خویش

18 از اوج قله بر کفل او غروب کرد

19 مهتاب بارها به سراشیب جلگه ها

20 بر گردن سطبرش پیچید شال زرد

21 کهسار بارها به سحرگاه پر نسیم

22 بیدار شد ز هلهله ی سم او ز خواب

23 اسب سفید وحشی اینک گسسته یال

24 بر آخور ایستاده غضبناک

25 سم می زند به خاک

26 گنجشک ای گرسنه از پیش پای او

27 پرواز می کنند

28 یاد عنان گسیختگی هاش

29 در قلعه های سوخته ره باز می کنند

30 اسب سفید سرکش

31 بر راکب نشسته گشوده است یال خشم

32 جویای عزم

33 گمشده ی اوست

34 می پرسدش ز ولوله ی صحنه های گرم

35 می سوزدش به طعنه ی خورشید های شرم

36 با راکب شکسته دل اما نمانده هیچ

37 نه ترکش و نه خفتان ، شمشیر ، مرده است

38 خنجر شکسته در تن دیوار

39 عزم سترگ مرد بیابان فسرده است

40 اسب سفید وحشی ! مشکن مرا چنین

41 بر من مگیر

42 خنجر خونین چشم خویش

43 آتش مزن به ریشه ی خشم سیاه من

44 بگذار تا بخوابد در خواب سرخ خویش

45 گرگ غرور گرسنه ی من

46 اسب سفید وحشی

47 دشمن کشیده خنجر مسموم نیشخند

48 دشمن نهفته کینه به پیمان آشتی

49 آلوده زهر با شکر بوسه های مهر

50 دشمن کمان گرفته به پیکان سکه ها

51 اسب سفید وحشی

52 من با چگونه عزمی پرخاشگر شوم

53 ما با کدام مرد درآیم میان گرد

54 من بر کدام تیغ ، سپر سایبان کنم

55 من در کدام میدان جولان دهم تو را

56 اسب سفید وحشی ! شمشیر مرده است خالی شده است سنگر زین های آهنین

57 هر دوست کو فشارد دست مرا به مهر

58 مار

59 فریب دارد پنهان در آستین

60 اسب سفید وحشی

61 در قلعه ها شکفته گل جام های سرخ

62 بر پنجه ها شکفته گل سکه های سیم

63 فولاد قلب زده زنگار

64 پیچید دور بازوی مردان طلسم بیم

65 اسب سفید وحشی

66 در بیشه زار چشمم جویای چیستی ؟

67 آنجا غبار نیست گلی رسته در سراب

68 آنجا

69 پلنگ نیست زنی خفته در سرشک

70 آنجا حصارنیست غمی بسته راه خواب

71 اسب سفید وحشی

72 آن تیغ های میوه اشن قلب ای گرم

73 دیگر نرست خواهد از آستین من

74 آن دختران پیکرشان ماده آهوان

75 دیگر ندید خواهی بر ترک زمین من

76 اسب سفید وحشی

77 خوش باش با قصیل تر خویش

78 با یاد مادیانی بور و گسسته یال

79 شییهه بکش ، مپیچ ز تشویش

80 اسب سفید وحشی

81 بگذار در طویله ی پندار سرد خویش

82 سر با بخور گند هوس ها بیا کنم

83 نیرو نمانده تا که فرو ریزمت به کوه

84 سینه نمانده تا که خروشی به پا کنم

85 اسب سفید وحشی

86 خوش باش با قصیل تر خویش

87 اسب سفید وحشی اما گسسته یال

88 اندیشناک قلعه ی مهتاب سوخته است

89 گنجشک های گرسنه از گرد آخورش

90 پرواز کرده اند

91 یاد عنان گسیختگی هاش

92 در قلعه های سوخته ره باز کرده اند

93 مردگان

94 چنان وانمانده پشت سرم

95 تا نشنوم به پوست سوگسرود تبارم را

96 هنوز

97 در آشیان شروه به سر می برم

98 آنک

99 درخت

100 به درخت فاخته های نخلستان

101 یکی شلیل می کشد از ژرفا

102 کوکو ؟

103 و دیگیر

104 پژواک می دهد صدای او را

105 از ژرفای دیگر

106 کوکو ؟ کوکو ؟

107 چنان

108 وانمانده اید پشت سرم مردگان جوان

109 در دام شروه های شما

110 به سر می برم

111 شلیل کشان

112 آینده هم

113 از روبرو که بیایید

114 می بینمتان شلیل کشان

115 کجا رفتند آن رعنا جوانان

116 کجا رفتند آن پاکزه جانان

117 یکی از وادی محشر نیامد

118 که تا با ما بگوید حال ایشان

119 از روبرو که بیاید هم

120 از بزم همسرایی سرنا و نی انبان

121 کمند شروه می اندازید

122 بر کنگره ی ستاره و پندار

123 و

124 کبک

125 پر می کشد و پرستو

126 نماز می شکند

127 حضور سوگوارتان را

128 چنان دور نمانده اید

129 پشت سرم

130 که نشنوم

131 خروش موریانه ی سقف ایمان استوارتان را

132 فاخته به فاخته

133 شلیل می کشم و می پرسم

134 نشان آن به قهر رفته برادر را

135 از بانگ بازگشته ی خود از کوه

136 کوکو ؟ کوکو ؟ کوکو ؟

137 اگر بر نیاید شمایل تو

138 کنار این اندوه

139 خنجر خواهد رویید

140 ثعلب ها گل های گورستانند

141 از میهمانی آن ها می آیم

142 رنج

143 در سبزینه هم جا خوش می کند

144 درد در کاکتوس و زرخم بر نیزه هم

145 گل می دهد

146 به تماشا که بیایی اما همین تشویش در استخوان هایت آشیانه خواهد گرفت

147 کسی به زمستان

148 دسته بنفشه ای نداده بود نه ساقه ی نرگسی

149 همان شاخه ی مورد بود کنار آینه ی عروس و خاک خیس خورده ی کور

150 و بوته های ثعلب که سال دیگر خواهند آمد

151 اگر بر نیاید شمایل تو

152 کنار این بغض آتش خواهد جوشید

153 ثعلب ها به آتش زیر خاکستر بیشتر می مانند تا خنجر در غلاف سبز چرمینه

154 سخن سبزینه و مهر بی هوده است

155 کسی درخت ها را به باغبان آتش فروخته است تا زمین

156 همیشه قلمرو و ثعلب ها باشد

157 اگر شمایل تو نیاید

158 نخستین جبهه

159 کنار همین گورها گشوده خواهد شد

160 سیاووش آنک

161 پیشاپیش مردگان جوان

162 بر اسب سیاه

163 به جوشن آتش ایستاده است

منوچهر آتشی از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر اسب سفید وحشی اشعار پراکنده 46 ام از 55 اشعار پراکنده منوچهر آتشی می باشد
شعرنو قالب : اشعار پراکنده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت
سوالات متداول درباره شعر اسب سفید وحشی

شاعر شعر اسب سفید وحشی چه کسی است ؟

شاعر شعر اسب سفید وحشی منوچهر آتشی می باشد.

شعر اسب سفید وحشی در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر اسب سفید وحشی چیست ؟

قالب شعر اسب سفید وحشی اشعار پراکنده است

سبک شعر اسب سفید وحشی چیست ؟

سبک شعر اسب سفید وحشی سبک نوین است

مضمون اصلی شعر اسب سفید وحشی چیست؟

این شعر در دسته‌بندی پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن پندآموز, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
منوچهر آتشی

اسب سفید وحشی از منوچهر آتشی اشعار پراکنده 46

اشعار پراکنده 46 ام از 55 اشعار پراکنده
بنر