کمند زلف را ماند از کسایی مروزی دیوان اشعار 11

کسایی مروزی

آثار کسایی مروزی

کسایی مروزی

کمند زلف را ماند چو برهم بافتن گیرد

1 کمند زلف را ماند چو برهم بافتن گیرد سپاه زنگ را ماند چو بر هم تاختن گیرد

2 معقرب زلف مشکینش معلق بر رخ روشن چنان چون عنبرین عقرب که زهره در دهن گیرد

3 گهی همچون شبه باشد که بر خورشید برپاشی گهی همچون شبی باشد که در روزی وطن گیرد

4 چو ساکن باشد از جنبش ، مثال قد او دارد چو دیگر بار خم گیرد نشان قد ِ من گیرد

5 گهی از گل سلب سازد گهی از مه رقم دارد گهی رسم صنم آرد گهی طبع سمن گیرد

6 خم زلفش یکی دام است چون خورشید و مه گیرد سر زلفش یکی شست است کو سیمین ذَقَن گیرد

عکس نوشته
کامنت
comment