- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کمند زلف را ماند چو برهم بافتن گیرد سپاه زنگ را ماند چو بر هم تاختن گیرد
2 معقرب زلف مشکینش معلق بر رخ روشن چنان چون عنبرین عقرب که زهره در دهن گیرد
3 گهی همچون شبه باشد که بر خورشید برپاشی گهی همچون شبی باشد که در روزی وطن گیرد
4 چو ساکن باشد از جنبش ، مثال قد او دارد چو دیگر بار خم گیرد نشان قد ِ من گیرد
5 گهی از گل سلب سازد گهی از مه رقم دارد گهی رسم صنم آرد گهی طبع سمن گیرد
6 خم زلفش یکی دام است چون خورشید و مه گیرد سر زلفش یکی شست است کو سیمین ذَقَن گیرد