-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زرهٔ زلف بر قبا شکنی آه در جان آشنا شکنی
2 ببری آب سنگ ما کز دل سنگ سازی، سبوی ما شکنی
3 دست و ساعد گرفته دو نان را بگذری بازوی وفا شکنی
4 از سر عجب هر زمان با خود عهد بندی که عهد ما شکنی
5 ننوازی دلی، چرا سوزی نخری گوهری، چرا شکنی
6 در کمین شکست دلهایی دل فدای تو باد تا شکنی
7 دل من نیست کن که مصلحت است چو نبینی دلی، کجا شکنی
8 عاشق محتشم بسی داری پل همه بر من گدا شکنی
9 به سزا گوهری است خاقانی چندش از سنگ ناسزا شکنی