زلف ساقی گر نیندازد گره از اسیر شهرستانی غزل 76

اسیر شهرستانی

آثار اسیر شهرستانی

اسیر شهرستانی

زلف ساقی گر نیندازد گره در کار ما

1 زلف ساقی گر نیندازد گره در کار ما سبحه گردد شرمسار زهد از زنار ما

2 برگ باغ بی ثمر آیینه آیینه شد شهپر طوطی شود خار سر دیوار ما

3 در پناه غنچه ریگ روان سر کرده (ایم) منتی از اختلاط گل ندارد خار ما

4 نا امیدی کارش از مطلب روایی هم گذشت خاطر ما بیش از این غافل مباش از کار ما

عکس نوشته
کامنت
comment