-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای زلف مشک فام تو لاله سپر شده دلها بپیش غمزهٔ تیرت سپر شده
2 با گونهٔ دو عارض و با طعم دو لبت بازار لاله رفته و آب شکر شده
3 ای بسته بر میان کمر جور وزین قبل اندر میان دو دست مرا چون کمر شده
4 تو رفته از کنار من و در فراق تو از اشک بی شمار کنار شمر شده
5 پرورده من بخون جگر مر ترا بناز وز محنت تو غرقه بخون جگر شده
6 تو برده سر ز عهد من و بی تو عهد عمر با صد هزار گونه حوادث بسر شده
7 بی روی و مویت ، ای بعزیز چو سیم و زر مویم چو سیم گشته و رویم چو زر شده
8 از خوب خوب تر شده نقش جمال تو و احوال من ز عشق تو از بدبتر شده
9 عشق من و جمال تو در کل شرق و غرب چون مکرمات خسرو غازی سمر شده
10 خوارزمشاه عالم عادل ، که صدر اوست اندر زمانه مقصد اهل هنر شده
11 در جسم ملک حشمت او چون روان شده در چشم مجد همت او چون بصر شده
12 در بسط عدل و رفع ستم عهد ملک او ایام را قرینهٔ عدل عمر شده
13 با طول و عرض همت بی منتهای او هفت آسمان و هفت زمین مختصر شده
14 تأیید را عزیمت او مقتدا شده و اقبال را سیاست او مستقر شده
15 هنگام التقای دو لشکر بحربگاه اعلام او علامت فتح و ظفر شده
16 ای خار دوستان ز وفاق تو گل شده وی خیر و دشمنان ز خلاف تر شده
17 در واقعات علم و در حادثات دهر امر تو پیشوای قضا و قدر شده
18 از آتش حسام تو در ضمن معرکه چون دود جان دشمن تو پر شر شده
19 گیتی ز بسط تو کمینهٔ نشان شده گردون ز رفعت تو کهینه اثر شده
20 در باغ و بوستان معالی و مکرمات ذکر شمایل تو نسیم سحر شده
21 در خشک سال حادثهٔ چرخ سفله طبع انعام تو مبشر رزق بشر شده
22 گویندگان مدحت و جویندگان زر سوی جناب تو نفر اندر نفر شده
23 از اصطناع هاه تو در حق اهل فضل اندر بلاد مشرق و مغرب خبر شده
24 من بنده را فضل قبول تو نام و باگ در جمله بسیط زمین مشتهر شده
25 دیوان من ز بس غرر مدحهای تو مانند برج انجم و درج درر شده
26 فرخ نهال سعی مرا در ثنای تو انواع لذت دو جهانی ثمر شده
27 بوده ز جور حادثه احوال من دگر و اکنون بحسن تربیت تو دگر شده
28 ما را کنار مکرمت و دوش بر تو همچون کنار مادر و دوش پدر شده
29 تا هست چرخ دایر و سیر نجوم او اصناف خلق را سبب نفع و ضر شده
30 تا دور حشر باد ، علی رغم روزگار جاه ترا بقدر مقر قمر شده
31 بی نهضت سپاه تو از هٔفت فلک کاشانهٔ عدوی تو زیر و زبر شده
32 از آتش حسام تو و آب چشم خود لب خشک مانده خصم تو و چشم تر شده
33 قربان وعید تو ، که شعر شریعتند مقبول حضرت ملک دادگر شده