زلال خضر می از محمدحسین غروی اصفهانی غزل 116

محمدحسین غروی اصفهانی

آثار محمدحسین غروی اصفهانی

محمدحسین غروی اصفهانی

زلال خضر می جوشد ز لعل نوشخند تو

1 زلال خضر می جوشد ز لعل نوشخند تو هزاران همچو اسکندر گرفتار کمند تو

2 ز صهبای تو افلاطون درون خم بسر برده ز سودای تو جالیموس عمری دردمند تو

3 ارسطالیس باشد کاسه لیس خوان رندانت فنون حکمت لقمان بود رمزی ز پند تو

4 مه نو در حضیض و اوج اندر مشرق و مغرب نمی یابد مجال بوسه بر نعل سمند تو

5 شناور چشمۀ خاور در این دریای بی پایان مگر روزی شود بر آتش غیرت سپند تو

6 منم طوطی شکر خا بهنگام ثنا خوانی خصوصاً چون کنم باد از دهان پر ز قند تو

7 اگر بر چرخ اطلس برکشم دیبای مدحت را بسی کوته بود بر سرو بالای بلند تو

8 حریفی گر زند حرفی ز نظم ناپسند من ندارد مفتقر با کی اگر باشد پسند تو

عکس نوشته
کامنت
comment