- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 زلال خضر می جوشد ز لعل نوشخند تو هزاران همچو اسکندر گرفتار کمند تو
2 ز صهبای تو افلاطون درون خم بسر برده ز سودای تو جالیموس عمری دردمند تو
3 ارسطالیس باشد کاسه لیس خوان رندانت فنون حکمت لقمان بود رمزی ز پند تو
4 مه نو در حضیض و اوج اندر مشرق و مغرب نمی یابد مجال بوسه بر نعل سمند تو
5 شناور چشمۀ خاور در این دریای بی پایان مگر روزی شود بر آتش غیرت سپند تو
6 منم طوطی شکر خا بهنگام ثنا خوانی خصوصاً چون کنم باد از دهان پر ز قند تو
7 اگر بر چرخ اطلس برکشم دیبای مدحت را بسی کوته بود بر سرو بالای بلند تو
8 حریفی گر زند حرفی ز نظم ناپسند من ندارد مفتقر با کی اگر باشد پسند تو